در سال 1376، به پیشنهاد مرکز حافظشناسی، برای بزرگداشت شعر و اندیشهی حافظ، بیستم مهرماه با عنوان «یادروز حافظ» نامگذاری و در تقویم ملی ایران ثبت شد.
از آن سال تاکنون، در این روز (بیستم مهرماه) در شیراز مراسم یادروز حافظ در بخشهای مختلف آیین گشایش، نشست علمی، برنامههای جنبی و… برگزار و یکی از بزرگترین رویدادهای علمیفرهنگی کشور قلمداد میشود. تاکنون در این نشستها بزرگترین حافظپژوهان ایران و جهان، گرد هم آمدهاند و دیدگاهها و پژوهشهای تازهی خود را در موضوع شعر و اندیشهی حافظ ارائه دادهاند.
هر سال، برنامههای یادروز حافظ در سه بخش آیین گشایش، نشستهای علمی و برنامههای جنبی برگزار میشود.
آیین گشایش در شب نوزدهم مهرماه و در آرامگاه حافظ، با حضور مقامهای بلندمرتبهی رسمی، چهرههای برجستهی علمی و حافظپژوهان و حافظدوستان برگزار میشود.
نشستهای علمی در روز بیستم مهرماه برگزار میشود و حافظپژوهان نظرات و پژوهشهای تازهی خود با موضوع حافظ را ارائه میدهند. به منظور ساماندهی موضوعهای پژوهشی و نگاه تخصصی به حافظ، هر سال یک موضوع اصلی برای نشستهای علمی اعلام میشود و مقالهها بر محور آن موضوع ارائه میشوند.
برنامههای جنبی نیز شامل برگزاری نمایشگاههای مختلف، اجرای تئاتر و موسیقی، چاپ و رونمایی از کتابهای تازه، گلباران آرامگاه حافظ و… است.
فهرست نشستهای علمی بیستوپنجمین یادروز حافظ سال ۱۴۰۰
فهرست نشستهای علمی بیستوپنجمین یادروز حافظ سال ۱۴۰۰
- آیین پایانی نخستین جشنواره داستانی حافظ و تقدیر از برگزیدگان ۱۸مهر ۱۴۰۰، ساعت ۲۰:
با سخنرانی:
ـ سخنرانی دکتر سعید حسامپور با عنوان «جهان روایت و شعر حافظ»؛
ـ دکتر اصغر دادبه با موضوع «حافظ شاعری اندیشمند؛ آراسته به چندین هنر»؛
ـ دکتر منیژه عبدالهی، عضو شورای عالی مرکز حافظشناسی و نماینده هیأت داوران.
- آیین گرامیداشت حافظپژوه غیرایرانی (اعطای نشان درجه یک علمی حافظشناسی، ازسوی مرکز حافظشناسی)، ۲۰مهر۱۴۰۰، ساعت ۱۶:۳۰
- سخنرانیهای علمی هنری یادروز حافظ، (۲۱ تا ۲۳مهر، هرشب ساعت ۲۰)
با سخنرانیهایی از:
چهارشنبه 21 مهر:
ـ جناب غلامحسین امیرخانی، استاد خوشنویسی: «حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت»؛
ـ جناب بهروز غریبپور، استاد نمایش و کارگردان اپرای عروسکی: «پنج دشواری در راه نوشتن اپرایی بر اساس زندگی دراماتیک حافظ»؛
ـ دکتر محمدرضا خالصی، پژوهشگر و مدرس دانشگاه: «بهرهگیری هنری حافظ از واژگان قرآنی»؛
ـ جناب فرهاد نصیری شیرازی، استاد خوشنویسی: «بهرهی هنرمندان خوشنویس از شعر حافظ».
پنجشنبه 22 مهر:
ـ دکتر محمدرضا امینی، دانشیار دانشگاه شیراز: «از نقاشی تا سینما: نگاهی به گسترهی ایماژ در شعر حافظ»؛
ـ دکتر علیاصغر میرزاییمهر، استادیار دانشگاه علم و فرهنگ: «از فرود تا فراز تصویرگری دیوان حافظ»؛
ـ جناب مهدی عظیمپور، استاد خوشنویسی: «همسویی فرم خط با معنی شعر در اشعار حافظ باتوجه به رسمالخط زمانهی او».
جمعه 23 مهر:
ـ جناب علیاصغر تجویدی، استاد نگارگری و نقاشی: «مقایسه تصویرنگاری دیوان حافظ با شعر شاعران دیگر (فردوسی، خاقانی و نظامی)»؛
ـ دکتر امیر اثنیعشری، خواننده و استاد آواز: «نگاهی آماری به تاریخچهی استفاده از غزل سعدی و حافظ در موسیقی آوازی»؛
جناب علی قصرالدشتی، استاد مجسمهسازی: «دشواریهای ساخت مجسمهای از حافظ».
- ارائهی طرح حافظ و هنرمندان در طول برنامههای یادروز حافظ
با انتشار فیلمهایی از هنرمندان نامدار: آقایان فرهاد فخرالدینی و کیوان ساکت (در حوزهی موسیقی)، علی شیرازی و یدالله کابلی (در حوزهی خوشنویسی) و محمدعلی سجادی و دکتر قطبالدین صادقی (در حوزهی سینما و نمایش).
گزارش نخستین نشست علمی بیستوپنجمین یادروز حافظ سال ۱۴۰۰
گزارش نخستین نشست علمی بیستوپنجمین یادروز حافظ سال ۱۴۰۰
ویژهبرنامههای مرکز حافظشناسی، بهمناسبت بیستوپنجمین یادروز حافظ، چهارشنبه، ۲۱مهر۱۴۰۰، با سخنرانیهای علمی هنری اساتید و هنرمندان ادامه یافت.
در این مراسم، بهروز غریبپور (نویسنده و کارگردان اپرای عروسکی)؛ دکترمحمدرضا خالصی (پژوهشگر و مدرس دانشگاه) و فرهاد نصیری شیرازی (هنرمند خوشنویس) سخنرانی داشتند. استاد غلامحسین امیرخانی (استاد خوشنویسی)، استاد فرهاد فخرالدینی (آهنگساز و رهبر کنسرت) استاد کیوان ساکت (آهنگساز و نوازنده) نیز در این مراسم به بیان دلگفتههای خود در پیوند با حافظ سخن گفتند.
پنج دشواری در راه نوشتن اپرایی براساس زندگی دراماتیک حافظ
بهروز غریبپور، نویسنده، کارگردان تئاتر و استاد نمایش عروسکی در سخنرانی خود که «پنج دشواری در راه نوشتن اپرایی براساس زندگی دراماتیک حافظ» نام داشت، به بیان دشواریهای موجود در راه نگارش اپرای حافظ پرداخت و راههای آسانکردن آن را برشمرد:
غریبپور دربارهی نخستین دشواری گفت: «اولین دشواری، نوشتن دربارهی موضوع یا شخصیت واقعی بود؛ حافظ را همه میشناسند و با شخصیت و شعرش آشنا هستند؛ حتی اگر این شناخت عمق چندانی نداشته باشد. این آشناییِ توأم با ارادت و قداست که کمتر از ارادت به قدیسان نیست، دشواری قابل تأملی است که بر سر راه یک درامنویس قرار میگیرد تا زندگی حافظ را به اثری دراماتیک تبدیل کند».
وی در ادامه افزود: «البته، در زندگی حافظ، اصالت با چالشهای دراماتیک و بهعبارتی، نبرد میان خیر و شر، بد و خوب و زشت و زیباست و بهعنوان عناصر اولیه و پیشنیازهای پدیدآوردن یک اثر دراماتیک محسوب میشود؛ اما وجود این عناصر، بهخودیخود، کافی نیست. این موضوع آنجایی پیچیدهتر میشود که درامنویس مایل باشد از این عناصر به نفع استنباط خود بهره بگیرد و تمام هَمُّوغمَّش این باشد که زندگی و اندیشهی حافظ را بهدرستی ترسیم کند و بخواهد اثری بیافریند که آشناییزدایی هم بکند و هزاران مخاطب، آن را ببینند و بپذیرند و بپسندند».
استاد نمایش عروسکی ایران دربارهی دشواری دوم گفت: «دستبهدستشدن دیوان اشعار حافظ، طی زمان، سبب پدیدآمدن نسخ متفاوتی شده و من میبایست از ابیاتی بهعنوان دیالوگها یا اساساً، روند درام اپرایی استفاده میکردم که کمتر محل تردید و منازعه باشند یا در همهی نسخ، کمابیش، یکسان باشند».
غریبپور، انتخاب زبان مناسب برای اپرای حافظ را سومین دشواری این کار برشمرد و در این باره گفت: «دشواری دیگر این است که زبان زیبا و فاخر و تراشیده و آفریدن هر غزل براساس یک معماری درخشان و بینهایت کارآمد حافظ را نمیتوان به نثر تبدیل کرد و انجام چنین تصمیمی جز ابتذال و نابودکردن زبان حافظ، نتیجهای را در بر نداشته و نخواهد داشت».
وی ادامه داد: «اراده کرده بودم که زبان اثر، زبان خود حافظ و انتخاب ابیات، با درنظرگرفتن ساختار داستانی باشد. پیامد اتخاذ این روش که زبان و موسیقی کلام محفوظ بماند نیز، انتخاب «ژانر» اپرا بود؛ زیرا فقط در اپراست که موسیقی کلام، زیبایی اندیشه و خشم نهفته در ذهن حافظ، به زبان خود او قابل بیان است».
غریبپور افزود: «نکتهی فوقالعاده مهمتر این است که حافظ، بهصورت ظاهر، قصه و داستان نگفته است تا ابیات، قابلیت تبدیلشدن به دیالوگ را به سرعت و آسانی داشته باشد؛ اما دیوان غزلیات حافظ یک خط داستانی دارد که ممکن است وقایع، پس و پیش ارائه شده باشند؛ اما میتوان برای آنها تقدم و تأخری سازماندهی کرد که «داستان» پنهانشده در آن آشکار شود».
خالق اپرای عروسکی حافظ، دربارهی چهارمین دشواری خلق اثرش گفت: «دشواری بعدی این بود که از کدام روایت معتبر، برای بیان زندگی و اندیشهی این شاعر بیهمتا استفاده کنم؟ نکاتی در ذهن من شکل گرفته بود که درصورت دنبالهروی از هریک از شرحِحالنویسان، میتوانست ترکیب ناهمگونی از تصورات آنها و من به وجود آید و استنباطم دستخوش افکار دیگران قرار بگیرد؛ ازاینرو، مطلقاً، به این راه نرفتم».
وی ادامه داد: «با مراجعه به دیوانهای مختلف کوشش کردم که با بررسی بسامد واژگان و نامها و مکانها، به عمق حوادث، افکار، ترسها، خشمها و باورهای حافظ دست یابم و به همین دلیل، در جستوجوی ابیاتی بودم که اختلافِنظرها دربارهی صحت و سقم آنها، حداقلی و فیالمثل، متوجه توالیشان باشد؛ اما در رابطه با اصالت بیت یا مصراع، تشکیکی صورت نگرفته نشده باشد. بیشک، در این رابطه خود را از پژوهش تاریخی محروم نکردم و حوادث تاریخی در دورهی زندگی حضرت حافظ را در حد توانم دنبال میکردم تا مبانی تاریخی، مخدوش نشوند. برخی از داستانها در رابطه با زندگی او را نیز، از نو مرور کردم تا بهشکل واقعگرایانهتری در متن اپرا بگنجانم».
غریبپور دربارهی پنجمین دشواری در نگارش اپرای حافظ گفت: «برای خلق یک اثر دراماتیک، وجود کارآکترهای مختلف که دارای نقاط متمایزکننده از دیگران باشد، یک ضرورت انکارناپذیر است و کشف آنها اگر نزدیک به واقعیت زندگی حافظ نمیبود، همهی مردم ایران مدعی و معترض من میشدند».
وی دربارهی راهحل برطرفکردن این دشواری گفت: «ازطریق بسامد نامها و عناوین، حوزهی نفوذ و تأثیر آنها در زندگی حافظ را مشخص کردم و با بررسی تاریخی، حوزهی نفوذ و تأثیر آنها را در زندگی مردمان شیراز یافتم و بهتدریج، هریک از آنها، مختصات یک شخصیت را به دست آوردند».
نویسندهی اپرای حافظ، مختصات شخصیتهای این اثر را چنین برشمرد: «ویژگیهای شخصیتها و سیمای ظاهری آنها؛ رفتار و کردار و منش هر شخصیت؛ زبان و کلام هر نقش؛ مشخصکردن دامنهی حوزهی نفوذ آنها در جهان اطراف و بهخصوص، میزان توافق یا تخالف آنها با باورهای حافظ و میزان تأثیرشان بر روند داستان؛ قطبهای دراماتیک که شامل افراد (دوستان و دشمنان حافظ) و افکار موافق و مخالف با او میشود و این مجموعه در پدیدآوردن فضای خوف و رجا بسیار مؤثر بودند؛ بیان اندیشههای او، بیحدس و گمان و بدون توسل به خرافهها و افسانهها و بیان هر آنچه قابل اثبات و قابل قبول باشد».
غریبپور تصریح کرد: «من در بررسیهایم و به نظر خودم، به نفع آفریدن فضایی دراماتیک، به این نتیجه رسیدم که با کنارهمنهادن غزلیات حافظ، خواننده، انگار که یک روایت را مرور میکند. او میتواند داستان زندگی انسانی خلاق، مسلط به دین و علوم و معانی، چیرهدست در انتخاب واژگان تاریخی، آشنا با اسطورههای قومی و مبانی عقیدتی پیش از اسلام و گریزان از قیدوبندهای مستبدان، از هر جنس و از هر قماش را ببیند که گاه، مأیوس است، گاه، شادمان؛ زمانی، قصد هجرت میکند و زمانی، گرد شهر میچرخد تا انسان به معنی واقعی را بیابد؛ اما بالأخره، از دیو و دد ملول میشود و آفرینش انسانی تمامعیار را آرزو میکند».
وی افزود: «بنابراین، دیوان غزلیات حافظ، اشعاری غیرمرتبط نیستند؛ بلکه هر غزل، پارهای از داستان اصلی کتاب و سندی بر تاریخ زمانهای است که طی قرنها، در ایران متداول بوده است؛ اما حافظ از رمزنویسی عبید زاکانی یا رمزینویسی بهشیوهی چندین قرن بعد از خودش پرهیز کرده و بهجای آن، شیوهای را برگزیده است که من آن را داستانگویی در لفافهی ابیات تغزلی مینامم و قصیدهای پراکنده، پوشیده در قالب غزل».
استاد نمایش عروسکی ایران، ادامه داد: «آنچه شعر حافظ را متفاوت و متمایز میکند، همین خردهداستانها و نقدها و پیوستگی ساختاری غزلیات است و آفریدن داستانی که باید کشف بشود؛ هرچند که معانی آنها بهصورت مستقل هم، قابل درکاند؛ نتیجه آنکه، نمایشنامه یا لیبرهتوی اپرای حافظ میبایست دو نکته را بدون هیچ تردیدی رعایت میکرد: ۱. زبان فاخر و موزون و مقفا و موسیقی نهفته در دیوان غزلیات؛ ۲. اجرای دیالوگها با آواز یا لحن رسیتاتیو (Recitative) [نوعی خط آوازیگفتاری است که باسرعت، ولی شمرده بیان میشود] که به ساختار اپرایی ختم میشد و شد».
غریبپور تصریح کرد: «من دیوان غزلیات حافظ را شرحی از تمام بیم و امیدهای مردم ایران میدانم که مدتها پیش از حافظ، آغاز شده و تا زمانهی ما ادامه داشته و دارد و چندین بار و به مناسبتهای مختلف گفتهام که بسامد واژگان آشنای فرهنگی و توصیف اوضاع اجتماعی در میان ابیات حافظ، مخزن و حافظهی تاریخی ماست و به ملکول دیانای دئوکسی نوکلئیک (Deoxyribonucleic Acid) ایرانیان میماند».
وی ادامه داد: «در ساختار متن اپرایی و اجرایی، تمام تلاشم این بوده که این ارزش بیمانند اشعار حافظ را به نمایش گذاشته و چنان کنم که مخاطب، خود را با پدیدهای تاریخی و بایگانی راکدشده روبهرو نبیند؛ بلکه تماشاگران همان حالی را داشته باشند که انگار، حافظ، انسانی از روزگار آنان است و به نقد همان نکاتی میپردازد که موضوع و مسألهی آنهاست و این جد و جهد، نه با تحمیل، بلکه به اعتبار خود اشعار دیوان حافظ انجام شد».
خالق اپرای حافظ در پایان سخنانش گفت: «من در این اپرا، تا دم مرگ، با حافظ پیش رفتهام و تاآنجاکه توانستهام، کوشیدهام اوج و فرود زندگی سرشار از هیجان حافظ، مبارزهاش برای پردهبرانداختن از روی ریاکاری و ریاکاران، عشق عمیق او به انسان، هوشمندی او در راه کشف بیان حقیقت، احترام به گذشتهی ایران و هر آنچه را که عاشقانه است، اما صرفاً عشق به محبوبی انسانی نیست، نشان بدهم و دیانایبودن فرهنگ و تاریخ ابیات حافظ را به اثبات برسانم».
نقش روساختهای کلامی قرآن بر شعر حافظ
سخنران دیگر برنامه، دکترمحمدرضا خالصی، پژوهشگر و مدرس دانشگاه بود. او در آغاز سخنرانیاش، با عنوان «نقش روساختهای کلامی قرآن بر شعر حافظ»، گفت: «مطلب اولی که در شعر حافظ، از ابتدای انتشار آن تا امروز، مد نظر و توجه بوده، تسلط خارقالعادهی او بر زبان است که توانسته شگفتانگیزترین و اعجابآورترین جلوههای زیبایی در زبان را درصورتهای بسیار متنوع و با کمک نبوغ متعالی خویش خلق کند و نقش زیباشناختی زبان را در اوج شکل دهد که تا امروز هیچ شاعری نتوانسته به چکاد این کوه سرافراز دست یابد».
وی افزود: «خواجه، براساس نص شعر خود، حافظ قرآن مجید است و تخلص خود را نیز، بر همین اساس انتخاب کرده است. این رند شیرازی هر جا اشارتی به قرآنخوانی و قرآندانی خود دارد، با تخلصش همراه است؛ گویی میخواهد معنی تخلص خود را برای مخاطب، رندانه، توضیح دهد و البته، این نص جای هیچگونه اجتهادی را باقی نمیگذارد».
خالصی ادامه داد: «نویسندگان پس از حافظ نیز، بر این نکته که او حافظ قرآن بوده است، تأکید داشتند. از گلندام، نخستین جامع دیوان خواجه که امروز نه در شخصیت و نه در مقدمهی او هیچ شکی نداریم و همچنین، در نخستین منابع بازمانده از خواجه، در فاصلهی سالهای ۷۶۳تا۸۲۴، لقب او «ملکالحُفّاظ» یا «ملکالقراء» ذکر شده و این در مأخذی که در سالهای بعد نگاشتهشده نیز، مشهود است» .
این پژوهشگر، سپس، به ارائهی مدارک در این زمینه پرداخت و گفت: چهاردهروایت، بحث مبسوطی میطلبد که جای آن اینجا نیست؛ اما اگر به کتاب «التیسیر فی القرائات السبع»، از ابوعمروعثمان سعید الدانی که از معتبرترین منابع قرائات هفتگانه محسوب میشود مراجعه کنیم، به ۱۱۰۰ مورد اختلاف، از ابتدای سورهی حمد تا انتهای سورهی ناس، میرسیم».
خالصی، به بعضی از این اختلافها اشاره کرد: «ابنبطوطه در رحلهاش که در زمان جوانی حافظ، یعنی در عهد شاهابواسحاق اینجو، به شیراز آمده، دربارهی قاریان و حافظان شیراز چنین مینویسد: ʼفیدخل منه القراء یقرون بالاصوات الحسان و لیس فی معمور الارض احسن اصواتاً بالقرآن من اهل شیرازʻ و حافظ در چنین زمانی ملک القراء است».
وی افزود: «چه در قرائت و چه در حفظ قرآن، یکی از مهمترین مسائل، دانستن نقش حروف است؛ یعنی دانستن «فرش الحروف» که شامل آواشناسی قرآن میشود. یادمان باشد که تازیان در قرائت زبان عربی، این زبان را کاملاً صحیح تلفظ میکردند؛ بهقول سیوطی: ʼان العرب لا تنطق الا بکلامها مجوداً و تجویدʻ؛ یعنی اداکردن حق تلفظ حروف و رعایت موسیقی کلمات در گفتار».
این محقق معاصر با بیان این نکته که همهی متون مقدس با موسیقی کلام همراهاند، گفت: «آنچه در ظهور اسلام، اعراب را به سمت قرآن سوق میداد، شکل زبانی و اعجاز کلامی آن بود؛ چون درک مفاهیم معنوی آن برای عرب جاهلی چندان آسان نبود و به همین دلیل، میگفتند لیس من قول البشر و و از همین رو بود که قریش، عربها را از شنیدن قرآن منع میکرد تا مفتون و مجذوب کلام الهی نشوند».
وی ادامه داد: «بسیاری، چون: خلیفهی دوم، اسیدبنحضیر، سعدبنمعاذ، قبیله عبدالاشهل، جبیربنمطعم، هیئت خزرجی در عقبه منی/عقبهی منا و…، با شنیدن قرآن مسلمان شدند. حتی میگویند: ʼفتحت یثرب بالقرآنʻ. این اعجاز زبانی، بهقول خطابی، با کاربرد بافصح الکلام فی احسن النظوم بود و از همین طریق، مباحث بلاغت و فصاحت نیز، در زبان تازی مطرح شد و بهقول ابنسنان خفاجی: ʼلابد لمن یبحث فی اعجاز القرآن من معرفه سر الفصاحه و البلاغهʻ».
خالصی، سپس به بررسی پازل/جورچین تصویری، صوتی، فکری و معانی واژگان و اعجاز در مصوتها، واجها، حروف و کلمات قرآن پرداخت و هر کدام از این بخشها را با شعر حافظ مطابقت داد. او، با شواهد و مستندات متعدد، نشان داد که حافظ چگونه با شناخت دقیق از قرآن مجید، این ویژگیها را در شعر خود به کار برده است. این مبحث، از تطابق کاربرد مصوتها شروع و به کاربرد واجها، حروف و کلمات در قرآن مجید و شعر حافظ رسید.
خالصی، با بیان این نکته که موضوع سخنانش بسیار گسترده و وقت بسیار کم است، مخاطبان را برای کسب اطلاعات بیشتر، به مطالعهی کتاب دوجلدی «زبورنوازیهای عشق» که به بررسی روساختهای کلامی قرآن مجید بر شعر حافظ میپردازد، دعوت کرد. گفتنیست این کتاب، تألیفی از ایشان است.
بهرهی خوشنویسان از شعر حافظ شیرازی
آخرین سخنران برنامه، فرهاد نصیری شیرازی، استاد خوشنویسی بود. او سخنان خود را با عنوان «بهرهی خوشنویسان از شعر حافظ شیرازی» چنین آغاز کرد: «خوشنویسی، عروس هنرهای اسلامی، از آغاز، همواره، همگام با کلام وحی، آفرینشهای ادبی و اندیشهورزی خردمندان و بزرگان بوده است. از دیرباز، متعالیترین معانی دینی، ادبی، عرفانی، علمی و…، بهیاری هنر کتابت و خوشنویسی و بههمت طالبان علم و معرفت ثبت و ضبط شده و به نسلهای بعدی منتقل گشته است. این مهم البته برخاسته از خاصیت غالب تمدن اسلامی بوده است؛ در تمدن اسلامی «کلام» و «کتاب»، ازجمله خاصیتهای غالب محسوب میشد؛ زیرا «کتاب» در آغاز پیداییِ این تمدن، بهمنزلهی معجزهی پیامبرش، حضرت ختمی مرتبت، محمد مصطفی(ص)، شناخته شد.
وی در ادامه گفت: «قرن هشتم دورهای است که بر اثر تلاش چندصدسالهی خوشنویسان بزرگ گذشته، چون: ابنمقله، ابنبوّاب و یاقوت مستعصمی، اقلام ششگانهی محقق، ریحان، ثلث، نسخ، توقیع و رقاع، به نقطهی اوج و حد کمال خود رسیده بود. درحقیقت، روزگاری که حافظ در آن میزیسته، یکی از پرفروغترین دورههای رواج خوشنویسی بوده است».
نصیری شیرازی افزود: «هنر خوشنویسی با شعر و ادب فارسی پیوندی ناگسستنی دارد؛ در این میان همزمانی تکوین عروس خطوط اسلامی، خط نستعلیق، با اعتلای دلانگیزترین و ماندگارترین قالبهای شعر فارسی، غزل، در دیوان سرآمد غزلسرایان ادب فارسی، حافظ شیرازی، تقارنی سخت میمون و معنادار است».
بهگفتهی خوشنویس شیرازی: «خوشنویس، آنگاه که به مرحلهای از تسلط، شناخت و مهارت در اجرای ظرایف خط نستعلیق میرسد، سرودههای سحرانگیز خواجهی اهل راز را عرصهی نمایش زیباییهای چشمنواز هنرش میبیند! صدها، بلکه هزاران نسخهی خطی نفیس دیوان حافظ در کتابخانهها، موزهها و مراکز علمی و هنری شهرها و کشورهای سرتاسر جهان نگهداری میشود که حاکی از شور و شیفتگی هنرمندان و فرهیختگان عالم نسبت به شعر متعالی سرآمد غزلسرایان ادب فارسی، حافظ شیرازی، است».
نصیری دربارهی نخستین نسخهی چاپی دیوان حافظ گفت: «براساس مستندات تاریخی درخصوص نسخههای چاپی دیوان حافظ، نخستین چاپ این دیوان، در سال ١٧٩١ میلادی (حدود ١١٧٠ شمسی)، توسط ابوطالب تبریزی، سیاستمدار و فرهنگدوست تبریزیِ بهنام، در کلکتهی هندوستان انجام گرفته است.
براساس یافتههای نصیری، قدیمیترین نسخههای چاپشدهی دیوان حافظ، مربوط به سال ۱۲۶۳ قمری، مقارن با سلطنت محمدشاه قاجار (۱۲۲۴-۱۲۶۴ق) است؛ یکی به خط محمد آشتیانی و دیگری به قلم مصطفی قلی ابن مرحوم محمدهادی سلطان کجوری.
نصیری دربارهی نسخههایی که تا پایان عصر قاجار و در کشورهندوستان به چاپ رسیده گفت: «با توجه به قدمت بسیار و تیراژ اندک، این نسخهها، بهندرت، در دسترس است و نمونههایی از این آثار را صرفاً، میتوان در مجموعههای شخصی و بعضاً، موزهها و کتابخانهها سراغ گرفت. خوشبختانه، بخت با نگارنده یار شد و به همت ناشر محترم، جناب آقای داریوش نویدگویی، مدیر انتشارات نوید که خود عاشق فرهنگ و ادب ایرانزمین و از مجموعهداران کتابهای نفیس هستند، نشانی از مجموعه کتابهای اهدایی مرحوم محمدکاظمی شیرازی به دست آمد که به کتابخانۀ حافظیّه اهدا شده بود. این مجموعه حاوی بیش از پانصد اثر است. در بین این آثار ۵۹ نسخهی دیوان حافظ به چشم میخورد. از این تعداد، چند نسخه مندرس و فرسودهاند و به دلیل ازبین رفتن آغاز و انجامشان، قابل شناسایی نیست؛ نهایتاً، از این مجموعهی اهدایی، ۳۶ دیوان حافظِ خوشنویسیشده و بهچاپرسیده شناسایی شد که نخستین آنها، چنان که اشاره شد، در سال ۱۲۶۳ق منتشر شده است و آخرینشان در سال ۱۳۶۵ق در انتشارات شهشهانی بمبئی به چاپ رسیده و خوشنویس آن میرزاعلینقی شیرازی است؛ بنابراین آثار مذکور، بهعنوان قدیمیترین دیوانهای حافظ که خوشنویسی و چاپ شدهاند، در طول یک قرن بههمت خوشنویسان ایرانی کتابتشده و درشهرهای بمبئی، کلکته، حیدرآباد، لاهور و دهلی به چاپ رسیدهاند. از میان خوشنویسان مشهور عصر قاجار که نامشان بر تارک این آثار میدرخشد، میتوان به محمودبنحکیم وصال شیرازی ( ۱۲۳۴-۱۲۷۴ق)، میرزاعلینقی شریف شیرازی (تولد و وفات نامشخص) و محمد قدسی الحسینی شیرازی ( ۱۲۸۸- ۱۳۶۱ق) اشاره کرد».
شایان ذکر است قدیمیترین نسخه دیوان حافظ که در ایران خوشنویسی و چاپ شده، دیوانی است به خط محمدعلی تبریزی که در سال ۱۲۵۶ش در تبریز به چاپ رسیده است.
نصیری با بیان اینکه تا پایان نیمهی نخست قرن حاضر، حافظهایی که خوشنویسی و چاپ شده بودند، انگشتشمار بود، گفت: «قدیمیترین دیوانهای حافظ چاپ ایران متعلق است به سال ۱۳۱۱ش، انتشارات علمی تهران، به خط علی کشفیپور اصفهانی؛ دیوان حافظ به خط ابراهیم مشکینقلم که در چاپخانهی سعادت، به سال ۱۳۱۲ش منتشر شده است؛ دیوان حافظ به خط فیروز اسکندری که در سال ۱۳۱۵ش انتشارات دقت تهران آن را چاپ کرده و دیوان حافظ به خط غلامرضا ضیافت که در سال ۱۳۱۶ش در انتشارات علمی تهران به چاپ رسیده است».
وی افزود: «با شکلگیری انجمن خوشنویسان ایران، در سال ۱۳۲۹ش، بههمت استادان بزرگی چون: سیدحسین میرخانی، علیاکبر کاوه، ابراهیم بوذری و سیدحسن میرخانی، فصل جدیدی در ترویج و نشر خوشنویسی آغاز شد. انجمن خوشنویسان ایران که باسابقهترین سازمان هنری مستقل کشور است، با گشایش شعبات متعدد در شهرهای مختلف داخل و خارج کشور و تربیت خوشنویسان زبده در این مراکز در هموارکردن مسیر پیوستن ادبیات و هنر خوشنویسی، بهویژه در دهههای اخیر، نقشی مؤثر ایفا کرده است».
بهگفتهی نصیری شیرازی: «در سه دههی اخیر، یعنی از سال ۱۳۷۰تا۱۴۰۰، رشد صنعت چاپ، تحول در آموزش هنر خوشنویسی و اقبال بسیاری از خوشنویسان به کتابت دیوان حافظ، از یک سو و استقبال عموم مردم برای خرید دیوان حافظ، آراسته به تذهیب و رنگ و با کاغذهای براق گلاسه و جلدهای نفیس در اشکال مختلف و قطعهای گوناگون، از سوی دیگر، بر کیفیت و کمیت این آثار افزوده است. نام استادان بزرگ خوشنویسی، نظیر استادرسول مرادی، استادعباس اخوین، استادمحمد سلحشور و دهها هنرمند نامدار عرصهی خوشنویسی در این میان شایان ذکر است. گامنهادن ناشران با ذوق دراین عرصه نیز، بر تیراژ و تعداد چاپ کتابها افزوده است. بدون شک پس از قرآن مجید، دیوان حافظ از حیث تعداد، تیراژ و تنوع بالاترین رقمها را در کشور داراست».
گفتنیست در ابتدا و انتهای این شب از برنامه، دلگفتههایی از هنرمندان: استاد امیرخانی، استاد فرهاد فخرالدینی و استاد کیوان ساکت، دربارهی حافظ از «گنجینهی حافظ و هنرمندان» پخش شد.
یادآور میشود ویژهبرنامههای علمی مرکز حافظشناسی با موضوع محوری «حافظ و هنر» در شبهای ۲۲ و ۲۳ مهر (ساعت ۲۰- بهصورت مجازی) نیز ادامه دارد.
گزارش دومین نشست علمی بیستوپنجمین یادروز حافظ سال ۱۴۰۰
گزارش دومین نشست علمی بیستوپنجمین یادروز حافظ سال ۱۴۰۰
ویژهبرنامههای مرکز حافظشناسی بهمناسبت بیستوپنجمین یادروز حافظ، ۲۲مهر۱۴۰۰، با سخنرانیهای علمیهنری استادان و هنرمندان ادامه یافت.
در این برنامه که در شامگاه پنجشنبه برگزار شد، دکترمحمدرضا امینی، دانشیار دانشگاه شیراز؛ دکتر علیاصغر میرزاییمهر، استادیار دانشگاه علم و فرهنگ و مهدی عظیمپور، هنرمند خوشنویس، سخنرانی داشتند.
نگاهی به گسترهی ایماژ در شعر حافظ از نقاشی تا سینما
نخست، دکتر محمدرضا امینی، دانشیار دانشگاه شیراز، به ارائهی سخنرانی خود، با عنوان «نگاهی به گسترهی ایماژ در شعر حافظ از نقاشی تا سینما» پرداخت و گفت: « برای مشاهدهی قلههای زیبایی شعر حافظ و رسیدن بهحدی که بتوان تحلیل هنری درست و عمیقی از هر بیت و غزل ارائه داد، نخست باید با معنی ایماژ و پایههای مقدماتی نقش آن آشنایی یافت». دکترامینی، سپس به تعریف ایماژ پرداخت و گفت: «ایماژ اصطلاحی است که در نقد ادبی غرب بسیار به کار برده میشود و گسترهی معنایی وسیعی دارد؛ تاجاییکه، از یک سو، به تصویر ذهنی که در ذهن خواننده ایجاد میشود، گفته میشود و از سوی دیگر، به تأثیر کلی که شعر با مجموعهی عناصر خود ایجاد میکند، اطلاق میگردد».
بهگفتهی دکتر امینی، در شعر حافظ هر دو گونهی این نمونه از تصاویر را میتوان دید؛ البته، با این تفاوت که پیداکردن تصاویر ساده در شعر حافظ دشوارتر است!
درآمیختن هنرمندانۀ تصویر ذهنی و تعبیر زبانی، یکی از اساسیترین رازهای بوطیقای فنی شعر حافظ
دانشیار دانشگاه شیراز، در ادامهی سخنان خود گفت: «درآمیختن هنرمندانهی تصویر ذهنی و تعبیر زبانی، یکی از اساسیترین رازهای بوطیقای فنی شعر پرتأثیر و دلپذیر حافظ است. این شگرد، گاه، آنقدر عادی و خاموش به کار گرفته میشود که خواننده با اینکه ناخودآگاه از جادوی کلام سرمست میشود، غالباً، متوجه علت فنی آن نمیشود؛ اگر هم شود، این آگاهی آنقدر مزاحم نیست که مانع جریان ادراک شعر و تلذذ از آن گردد».
وی افزود: «قدرت تصویرپردازی نقاشانهی حافظ چنان شگفتآور است که برای تجسم و ترسیم صحنهای که او در یکی از زیباترین ابیات خود خلق کرده، باید امکانات و تواناییهای بسیاری در نقاشی را در هم آمیخت تا شاید بتوان در یک تابلو، مثلاً بیت زیر را نقاشی کرد:
مست بگذشتی و از خلوتیان ملکوت به تماشای تو آشوب قیامت برخاست»
دکتر امینی در ادامهی توضیحاتش دربارهی این بیت گفت: «دقت بیشتر در ظرایف همین بیت بیاندازه زیبا، نشان میدهد که هنر نقاشی با همهی تواناییهای خود، در تجسم و ترسیم این بیت کاستیهایی خواهد داشت؛ چراکه هنر نقاشی، نه میتواند حرکتی را که بهزیبایی در جملهی «مست بگذشتی» در خیال خواننده شکل میگیرد، نشان دهد، نه قدرت آن را دارد که طنین آشوب و غوغایی را که از ملکوت برخاسته، به گوش مخاطب برساند و نه بهسادگی قادر است تصویری درخور تصور عظیم ذهنی ما از ملکوت و قیامت بیافریند».
وی افزود: «شاید بهتر باشد تصاویر شعر حافظ را که هرگز ایستا نیستند، به جای مقایسه با هنر نقاشی، با سینما قیاس کرد؛ چون سینما علاوه بر جنبههای بصری، قادر به نمایش عینی حرکت و پخش آوای موسیقی و خلق ریتم نیز است؛ هرچند سینما هم، با آن همه امکانات، باز هم نمیتواند همهی ویژگیها و تواناییهای عظیم شعر را در خود منعکس کند».
ترکیببندی و تدوین هنری ازطریق سازههای زبانی در شعر حافظ
ویژگی دیگر شعر حافظ که دکترامینی در سخنرانی خود به آن اشاره کرد، ترکیببندی و تدوین هنری، ازطریق سازههای زبانی در شعر بود. او دراینباره گفت: «یکی از مباحث مهم در نقاشی، ترکیببندی یا کمپوزیسیون است که میتوان آن را با تدوین و میزانسن در سینما مقایسه کرد و تاحدودی، برابر دانست. در شعر، ترکیببندی یا تدوین، ازطریق دخالت عامدانه و هدفمند در نحو اجزای سخن، یا بهقول زبانشناسان، با چینشهای مختلف در محور همنشینی ایجاد میشود».
وی افزود: «خوشبختانه، نحو فارسی، بهشکلی کاملاً متفاوت با بسیاری از زبانهای دنیا، امکانات بسیار زیادی را برای جابهجایی سازههای نحوی، بهویژه در کلام منظوم، در اختیار فارسیزبانان میگذارد و حافظ در استفادهی هنرمندانه از این امکان زبانی برای تنطیم ظرایف معنا و منظور، ازطریق تجسم و تدوین شبهسینمایی در شعر، استادی بیبدیل است».
دکترامینی در پایان سخنان خود تصریح کرد: «اینگونه مطابقتها بین آثار ادبی و سینما نباید موجب این تصور غلط شود که گویی شعر و ادبیات از این طریق میتواند برای خود کسب اعتبار کند؛ زیرا اصولاً، مسأله معمولاً برعکس است و این ادبیات است که با غنای خویش، ذوق هنرمندان حوزههای مختلف دیگر را نیز، آگاهانه و ناآگاهانه، شکوفا میکند. از سوی دیگر، تعامل بین هنرها، امری عادی و سازنده است؛ چنانکه تردیدی نیست که هم، شعرای قدیم و جدید از نقاشی و معماری و هر هنر دیگر عصر خود الهام و تأثیر بسیار گرفته و میگیرند و هم، این هنرها همواره از چشمهی جوشان شعر قدیم و جدید الهام پذیرفته و میپذیرند».
سخنران دیگر این برنامه، دکترعلیاصغر میرزاییمهر، عضو هیأتعلمی دانشگاه علم و فرهنگ، بود. او سخنرانی خود را با عنوان «حافظ و نگارگری» ارائه کرد و گفت: «در تاریخ گذشتهی ما، همگامی گستردهای بین نقاشی و ادبیات وجود داشته است. آنان که با فرهنگ و هنر ایران آشنا هستند، میدانند که با پیشگامی ادبیات، هنرهای دیگر تلاش کردند که خود را به دامان او برسانند؛ ازجمله: نقاشی. نتیجهی این همگامی آن بود که صدها سال، مهمترین نقاشیهای ما در صفحات کتابهای نفیس ادبی جای گرفتهاند و بدینترتیب، نسخههای بسیار ارجمند و نفیسی تولید شدهاند که آراسته به نگارههای جانفزا هستند».
بیتوجهی نگارگران به دیوان حافظ در طول تاریخ
وی ادامه داد: «اما نکتهی جالب اینجاست که دیوان حافظ با همهی عظمت ادبیاش، در تاریخ نگارگری ما جایگاه چندان والایی به دست نیاورده است. صحبت من، بررسی این نکته است که چرا دیوان حافظ، برخلاف مثلاً پنج گنج نظامی و بهویژه شاهنامهی فردوسی، مورد توجه و عنایت کتابآرایان و حامیان نسخ خطی قرار نگرفته است».
دکترمیرزاییمهر افزود: «ما یک نسخهی نفیس از حافظ داریم که در حد شاهکارهای هنر نگاری است و آن هم «حافظ ساممیرزا» است که در نیمهی اول سدهی دهم، به دست هنرمندان نامآور و بزرگان نقاش ما، مثل سلطانمحمد و شیخزاده و دیگران مصور شده است. پس از آن، هرگز، نسخهی مصوری از حافظ که در شأن اشعار او باشد، پدید نیامد».
استاد دانشگاه علم و فرهنگ، سپس به بیان دلایل این رویداد پرداخت و گفت: «بیتوجه به دیوان حافظ در گذشته، نشاندهندهی عدم حمایت حامیان هنر، بهخصوص نگارگری، از این اثر بود؛ زیرا شاهان و حاکمان که حامیان اصلی هنر بودند، نمیتوانستند بهکمک این اثر، حکومت خود را تبلیغ کنند (برخلاف شاهنامه). روایی و داستانی نبودن دیوان حافظ و البته، ضعف بدیهی نگارگران در انتقال مفاهیم پیچیدهی این دیوان نیز، از دیگر عوامل این بیتوجهی بود».
بهگفتهی دکترمیرزایی مهر، در دورهی معاصر، با تحولات اجتماعی و سیاسی و همچنین، آشنایی اروپاییان با فرهنگ و ادب ایران و اشتیاق آنها برای معرفی آثار ارزشمند فارسی، برخلاف گذشته، دیوان حافظ و تصویرگری آن در کانون توجه قرار میگیرد. او، دراینباره گفت: «با یک فاصلهی دویستسیصدساله، از اواخر صفوی تا اوایل سدهی اخیر، تقریباً خلأیی در نگارگری ما وجود دارد؛ اما با احیای نگارگری در دوران معاصر، بیشتر به مرکزیت مدرسهی «صنایع قدیمه»، نوعی دیگر از نگارگری که البته رویکردش به گذشتهها و ادبیات فارسی بود؛ اما الزاماً، نعلبهنعل، آنچه را که در گذشته داشتیم، تکرار و تقلید نمیکرد، به دیوان حافظ و خیام توجه شد؛ زیرا نگارگران، تکنگاره خلق میکردند و در تکنگاره، اشعار حافظ و خیام میتوانند بدرخشند.»
وی افزود: «اما آنچه در گذشته و حال و در تاریخ صدهاسالهی همگامی ادبیات و نقاشی، محسوس است، هرگز، نگارگران ما نتوانستند آثار خود را به مقام شامخ کلام حافظ نزدیک کنند و اگر هم در دوران معاصر این اتفاق افتاد، حقیقت ماجرا این است که نگارگری معاصر، بیشتر، مخاطبانش را در سطح تودهی مردم جستوجو کرد؛ به همین دلیل، بیشترین نگارگریهای حافظ، بهعنوان فال حافظ، مطرح شد که چندان جایگاه والایی در تاریخ نگارگری ندارند».
همسویی فرم خط با معنی شعر در اشعار حافظ با توجه به رسمالخط زمانهی شاعر
آخرین سخنران برنامه، مهدی عظیمپور (متولد ۱۳۵۲- فسا)، کارشناس هنرهای تجسمی، کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی و خوشنویس بود. سخنرانی عظیمپور، «همسویی فرم خط با معنی شعر در اشعار حافظ با توجه به رسمالخط زمانهی شاعر» نام داشت.
بهگفتهی عظیمپور، قرن هشتم یکی از پرفروغترین دورههای رواج خوشنویسی و بسیاری از هنرهایی است که امروزه، بهعنوان هنرهای سنتی خوانده میشوند.
وی دربارهی همسویی فرم خط با معنی شعر در اشعار حافظ گفت: «از بررسی بهعملآمده در ابیات حافظ، میتوان دریافت که او نیز، مانند بسیاری از بزرگان و فضلای آن زمان، با هنر خوشنویسی آشنا بوده و حتی احتمالاً، در خوشنویسی دستی داشته است. اگر قطعات و آثار خوشنویسی بهجایمانده در قرن هشتم با رقم شمسالدینمحمد حافظ شیرازی، بنا بر ادله و اظهارات برخی صاحبنظران، دلیل قانعکنندهای بر خوشنویسبودن حافظ شاعر نیست، استفادهی شایان وی از اصطلاحات خوشنویسی و هنرهای وابسته به آن، میتواند نشانهی آشنایی کامل وی با این فن و مصطلحات آن باشد. دیوان حافظ، مملو از انواع ترکیباتی است که با واژههای چون: خط، قلم، نقش، رنگ، لوح، صفحه، سواد، بیاض، غبار، ورق و نظایر اینها ساخته شدهاند».
عظیمپور ادامه داد: «ازآنجاکه حافظ، به استناد اشعارش، با قرآن مأنوس بوده و به جمیع علوم عقلی و نقلی تسلط داشته، طبیعی است که هنری مانند خوشنویسی که بیشترین پیوند و نزدیکترین ارتباط را با این مقولات دارد، در حیطهی توجه و شاید تجربه او قرار گرفته باشد؛ بهویژه که بزرگترین حامی و ممدوح او، شاهشجاع نیز، در خوشنویسی، شهرهی زمانه بوده است».
وی افزود: «گمان میرود که همسوشدن فرم و محتوا در کلمات و عبارات برخی از اشعار حافظ، هوشیارانه و آگاهانه بوده است. این فرض جالب، امروزه، به دلیل استفاده از خطوطی همچون: فونتهای روزنامهای، نستعلیق و شکسته برای نگارش اشعار حافظ، از نظرها پنهان مانده است؛ چراکه به استناد آثار مکتوب باقیمانده، قلم کتابت مصاحف در قرون هفتم و هشتم، محقق و نسخ و ریحان و ثلث بوده است».
عظیمپور در ادامه، به بیان نمونههایی از اشعار حافظ، در زمینهی هماهنگی فرم حروف با معنای شعر پرداخت و گفت: «حافظ در مواردی به رسم رایج شاعران قبل و معاصر خود، صراحتاً، از تشبیهات حروفی استفاده میکند، مانندِ
اما چه در این مورد و چه در موارد دیگر، استعداد هندسه و شکل حروف و کلمات و اتصالات در تجسم معنا و مفهوم نیز به کار گرفته شده است؛ برای نمونه، در بیت زیر، کلمهی «سرکش» با تکرار تعداد زیادی کلمات سرکشدار توأم شده است. علاوه بر آن، کیفیت بصری و چینش کلمات در مصرع اول، میتواند، بهنوعی، معماری کنگره را نیز تداعی نماید.
وی افزود: «بیت زیر، در اشعار حافظ، در شمار پرنقطهترین ابیات است. نقطهها میتوانند، بهخوبی، نقش سرشک را برعهده بگیرند و تصور خواننده از معنای شعر را به تصویر بکشند»:
عظیمپور در پایان سخنانش تصریح کرد: «حافظ، همانگونه که سخاوتمندانه، بستری وسیع را برای جولان تفکر اندیشمندان و فوران شهود اهل معرفت و سوز و گداز اهل دل فراهم کرده، اهل ذوق و هنر و تجسم را هم به خیالانگیزی برانگیخته است. به جرأت میتوان گفت از میان اهالی هنر، خوشنویسان بیشترین اقبال را در تعامل با حافظ داشتهاند».
گفتنیست در آغاز و انجام این شب از ویژهبرنامههای مرکز حافظشناسی که با همکاری ستاد یادروز حافظ ترتیب یافت، دلگفتههایی از استاد یدالله کابلی، از چهرههای ماندگار و نامآور خوشنویسی معاصر و استاد محمدعلی سجادی، از کارگردانان مؤلف سینمای ایران، دربارهی حافظ، از طرح «گنجینهی حافظ و هنرمندان»، پخش شد.
یادآور میشود، آخرین شب از برنامههای علمی هنری یادروز حافظ، جمعه ۲۳مهر۱۴۰۰ با سخنرانی برخی دیگر از اساتید و هنرمندان برگزار خواهد شد.
گزارش سومین نشست علمی بیستوپنجمین یادروز حافظ سال ۱۴۰۰
گزارش سومین نشست علمی بیستوپنجمین یادروز حافظ سال ۱۴۰۰
ویژهبرنامههای مرکز حافظشناسی بهمناسبت بیستوپنجمین یادروز حافظ، ۲۳مهر۱۴۰۰، به ایستگاه پایانی رسید. در این برنامه که در شامگاه جمعه برگزار شد، استادعلیاصغر تجویدی، هنرمند بنام نگارگری و مجسمهسازی؛ دکترامیر اثنیعشری، خواننده و مدرس آواز ایرانی و علی قصرالدشتی، هنرمند مجسمهساز سخنرانی کردند.
مقایسهی تصویرنگاری دیوان حافظ با شاعران دیگر (فردوسی، خاقانی و نظامی)
نخستین سخنران این شب از ویژهبرنامههای مرکز حافظشناسی، استادعلیاصغر تجویدی بود. او در آغاز سخنرانیاش، با عنوان «مقایسهی تصویرنگاری دیوان حافظ با شاعران دیگر (فردوسی، خاقانی و نظامی)»، گفت: «اشعار شاعرانی چون حافظ و سعدی، دنیایی از تفکر و اندیشه در خود نهفته دارد؛ ازاینرو، برخلاف اشعار شاعرانی مانند فردوسی، نظامی، خاقانی یا خیام، آفرینش یک اثر هنری از روی شعر حافظ، کار سادهای نیست».
دشواری آفرینش اثری هنری از روی شعر حافظ
وی افزود: «در اشعار حماسی، نگارگر، افسانههای شگفتانگیزی از پهلوانی و جنگآوری قهرمان داستان به تصویر میکشد؛ اما شاید او، هیچگاه، نتواند به اندیشهی حافظ پی ببرد؛ بنابراین، برداشت خود را از آن اثر تصویرگری میکند که گاه، ممکن است سطحی باشد».
استادتجویدی دربارهی تاریخچهی نگارگری اشعار حافظ گفت: «آثار ارزشمند و درخور توجهی که از روی اشعار حافظ یا متناسب با آن بوده، بیشتر، در دورهی صفویه تصویرنگاری شده است. نگارگران، در دورهی تیموریان و سپس، صفویان، با الهام از اشعار حافظ، نقشآفرینی کردهاند. در این زمینه، میتوان به میرک اشاره کرد که با حمایت امیرعلیشیر نوایی، مشاور فرهنگی سلطانحسینمیرزای تیموری، اشعار حافظ را تصویرسازی کرد و شاگردانش راه او را ادامه دادند».
وی ادامه داد: «مشهورترین آنها کمالالدینبهزاد است که نامش بر تاریخ نگارگری ایرانی میدرخشد. این هنرمند با آمیختن و پیونددادن مکتب هرات و تبریز، سبک نوینی در نگارگری ایرانی به وجود آورد».
استادتجویدی افزود: «نگارگری دیوان حافظ، در کنار ʼشاهنامهی شاهطهماسبیʻ، از بزرگترین آثار بهجامانده از آن دوران است. در دورههای بعد از تیموری و صفوی نیز، نگارگرانی بودهاند که از اشعار حافظ الهام گرفتهاند؛ ازجملهی این آثار میتوان به ʼسماع درویشانʻ (دیوان حافظ) که در موزهی ʼمتروپولینʻ نیویورک نگهداری میشود، اشاره کرد که به بهزاد نسبت میدهند. سلطانمحمد و شیخزاده نیز، از دیگر هنرمندان ایرانیاند که اشعار حافظ را به تصویر کشیدهاند».
تصویرنگاری، در اشعار حافظ، بسیار ظریف و دقیق است
هنرمند بنام نگارگری، دربارهی تصویرگری اشعار حافظ گفت: «تصویرنگاری، در اشعار حافظ، بسیار ظریف و دقیق است. رنگ، ترکیببندی، خطهای روان و فرم باید بهگونهای باشد که بیننده خود را در فضایی معنوی و ملکوتی حس کند».
وی ادامه داد: «در نگارگری ایرانی، آسمان لاجوردی، قرص درخشان ماه، ساز چنگ و ارغنون و همچنین، عناصری چون: قدح، جام، ساغر، مینا، خم، پیاله و…، الگوی زیبایی بوده که همواره، نگارگران به آن پرداختهاند. در بیشتر اشعار حافظ، به چنگ و نی و ساقی و رامشگر و خنیاگر و مطرب اشاره شده که در آثار نگارگری، به بهترین شیوه، نمایان میشود».
استادتجویدی، در پایان سخنان خود، تصریح کرد: «سیر تحولات نگارگری ایرانی با الهام از اشعار شعرای بلندمرتبهای چون: فردوسی، خیام، حافظ، نظامی گنجوی و مولانا، همیشه، الگوهای ارزشمندی برای هنرمندانِ یک سده پس از درگذشت حافظ تا به امروز بوده و نگارگران، وامدار شعر حافظ و دیگر شاعران بودهاند. در دورهی معاصر نیز، نگارگر چیرهدست، استادمحمود فرشچیان، گامهای باارزشی در زمینهی آفرینش آثار ماندگاری از روی اشعار حافظ برداشته که نگارگری ایرانی را به سمت هنری با مفاهیم اخلاقی و عرفانی و انسانی رهنمون کرده است. آثار ایشان الگوی ارزشمندی است برای هنرمندانی که در راه نگارگری ایرانی گام برمیدارند».
نگاهی آماری به تاریخچهی استفاده از غزل سعدی، حافظ و مولانا، در موسیقی آوازی ایران
سخنران دیگر این برنامه، دکترامیر اثنیعشری، دانشآموختهی رشتهی زبان و ادبیات فارسی و خواننده و مدرس آواز ایرانی بود. وی سخنرانی خود را با عنوان «نگاهی آماری به تاریخچهی استفاده از غزل سعدی، حافظ و مولانا، در موسیقی آوازی ایران»، چنین آغاز کرد: «شعر و موسیقی، از ايران باستان تا کنون، در کنار یکدیگر بودهاند. در دوران اولیه، خوانش شعر همواره بهمدد موسیقی صورت میگرفته است؛ گوسانان و خنیاگران هخامنشی و اشکانی و موسیقیدانان برجستهی دورهی ساسانی (باربد و نکیسا)؛ شاعراني همچون: رودكي، فرخي سيستاني، امیرخسرو دهلوی، حافظ و… که علاوه بر آشنایی با موسیقی، شعر خود را ملحون میخواندهاند و شاعران موسيقيدان و موسيقيدانانِ شاعرِ معاصر، مانند عارف، شيدا و امير جاهد، همه، در همراهی شعر و موسیقی، اثرگذار بودهاند».
وی ادامه داد: «در کنار اینها، خوانندگان خوشصدا نیز، با انتخاب اشعار شعرای گوناگون در آوازخوانی یا ساخت تصنیف، توجه شنوندگان و مخاطبان را به شعر و موسیقی، به شکل توأمان، جلب کردهاند».
دکتراثنیعشری، دربارهی روش انجام این پژوهش که با همکاری میرعلی اردکانیان انجام گرفته است، گفت: «بررسی همهی اشعاری که از دوران ضبط صفحه در ایران (۱۲۸۴ش) تا کنون، خوانده شده، امری بسیار زمانبر و وقتگیر است؛ ازاینرو، برای آنکه بتوانیم به معدل نسبتاً منطقی از روند تغییرات در گزینش شاعران توسط خوانندگان برسیم، با مشخصکردن چهار دورهی تاریخی (قاجار، پهلوی اول، پهلوی دوم و انقلاب ۵۷) و انتخاب دو نفر از پرکارترین خوانندگان هر دوره و بررسی آثارشان، کار را پیش بردیم».
بهگفتهی دکتراثنیعشری، در دورهبندی آثار، فقط به تغییر حکومت توجه نشده؛ بلکه اولین و آخرین ضبطهای انجامگرفته در هر یک از این دورههای تاریخی، ملاک بوده است.
وی دربارهی شیوهی انتخاب خوانندگان هر دوره گفت: «انتخاب خوانندگان در هر دورهی تاریخی، براساس میزان فعالیت، تعدد آثار و میزان اثرگذاری آنها بر خوانندگان نسل بعد (چه ازطریق آثار بهجامانده از آنها و چه ازطریق آموزش) بوده است؛ همچنین، دقت شد که دو خواننده، دارای سبکی متفاوت از یکدیگر باشند، تا بازهی گستردهتری از سلایق در هر دوره را مطالعه کنیم».
خوانندگان منتخب این پژوهش عبارتاند از: سیداحمدخان ساوهای و سیدحسین طاهرزاده (دورهی قاجار)، قمرالملوک وزیری و ملوک ضرابی (دورهی پهلوی اول)، غلامحسین بنان و عبدالوهاب شهیدی (دورهی پهلوی دوم) و محمدرضا شجریان و شهرام ناظری (دورهی انقلاب ۵۷).
دکتراثنیعشری، سپس، به بیان نتایج این پژوهش پرداخت. این مدرس آواز ایرانی، دربارهی دورهی اول گفت: «در دورهی قاجار، اشعار سعدی با اختلافی چشمگیر (۴۵.۹درصد)، جایگاه نخست را به خود اختصاص داده است. شعرهای وصال شیرازی و قاآنی (۵.۱درصد) در رتبهی دوم و دیوان حافظ (۴درصد) در رتبهی سوم قرار دارد؛ همچنین، در این دوره، به اشعار مولوی بیتوجهی شده است».
دکتراثنیعشری ادامه داد: «در دورهی دوم (پهلوی اول)، تنوع شاعران بیشتر است. اشعار سعدی، همچنان، در انتخابهای شعری هر دو خواننده (قمرالملوک وزیری و ملوک ضرابی)، در رتبهی نخست است؛ اما بیرقیبی او در دورهی قاجار، در این دوره و از ملوک ضرابی به بعد، دستخوش تغییر میشود؛ در این دوره، استفاده از اشعار حافظ و فروغی بسطامی، در رتبههای بعد قرار دارد و فاصلهی این شاعران از سعدی، کمتر شده است؛ همچنین، روند بیتوجهی به اشعار مولوی، در دوره پهلوی اول نیز، ادامه مییابد.
این خوانندهی آواز ایرانی، دربارهی ویژگیهای دورهی سوم (پهلوی دوم) گفت: «در دوره پهلوی دوم، باز هم، شعرهای سعدی در جایگاه نخست قرار دارد؛ اما استفاده از اشعار حافظ، در آثار خوانندگان این دوره، نسبت به دورهی قبل، رشد معنیداری کرده است؛ بهطوریکه در دورهی قبل، اختلافی ۳۲.۵درصدی میان کاربرد شعرهای سعدی و حافظ وجود داشت و در این دوره، اختلافی ۴.۹درصدی. اتفاق مهم دیگر، صعود اشعار مولانا، با ۸.۱درصد، در جایگاه سوم است. فروغی بسطامی و باباطاهر نیز، در جایگاه چهارم و پنجم قرار دارند».
دکتراثنیعشری، دربارهی حضور اشعار شاعران در آثار آوازی دورهی چهارم (انقلاب ۵۷)، گفت: «تغییرات محسوس و پراهمیتی در این دوره اتفاق افتاده است؛ تا پیش از این، اشعار سعدی در آثار هر دو هنرمند هر دوره، رتبهی نخست را داشت؛ اما در دورهی چهارم، علاوه بر پایینآمدن جایگاه تاریخی اشعار سعدی در سه دورهی پیشین، شاعران متفاوتی در رتبهی اول انتخابهای خوانندگان جای گرفتهاند (شجریان: حافظ و ناظری: مولانا)؛ در آثار شجریان، اشعار سعدی، پس از حافظ، جایگاه دوم را دارد (با ۲۴.۶درصد) و در آثار ناظری، پس از مولانا و حافظ، رتبهی سوم (با ۱۱.۳درصد) را به خود اختصاص داده است».
وی افزود: «در دورهی انقلاب ۵۷، شعرهای حافظ، سعدی و مولانا، بهترتیب، در جایگاه اول تا سوم قرار میگیرند. عطار (۵.۵درصد) و باباطاهر (۴.۹درصد) نیز، در رتبههای چهارم و پنجم قرار دارند. نکته قابل ذکر دیگر، قرارگرفتن اشعار سایه، بهعنوان شاعری معاصر، در جایگاه ششم است؛ همچنین، در این دوره، توجه به اشعار فروغی بسطامی کمرنگ میشود».
دکتراثنیعشری، در پایان سخنرانی خود، تصریح کرد: «پرداختن به دلایل تغییر انتخاب و بهادادن به شاعری خاص در آثار یک خواننده یا کمرنگشدن نقش یک شاعر در دورهای خاص، به تحقیقی مجزا و موشکافانه در موضوعات اجتماعی، سیاسی، ادبی و حتی موضوعاتی چون: میزان و چگونگی انتشار دیوان شاعران و تصحیحهای گوناگون از آثار آنان در هر دوره و بسیاری متغیرهای فردی و اجتماعی دیگر، نیاز دارد؛ امری که در آینده، بهمدد نتایج بهدستآمده در این پژوهش، میتواند اجرایی شود».
دشواریهای ساخت مجسمهای از حافظ
آخرین سخنران برنامه، علی قصرالدشتی بود. قصرالدشتی، در آغاز سخنرانیاش که «دشواریهای ساخت مجسمهای از حافظ» نام داشت، گفت: «در جوامع و ادوار تاریخی، یکی از بهترین گزینهها برای جاودانهکردن و شناساندن بزرگان و افراد اثرگذار و نامی، ساخت تندیس و مجسمه بوده است؛ تندیس و مجسمهای که با فیگوری متناسب با شخصیت و عملکرد فرد خلق میشود. این هنر، ابتدا، برای شاهان و دولتمردان و افراد نظامی و سیاسی به کار برده شده است و بعد از آن، برای فرهنگوران و نخبگان و دانشمندان».
وی ادامه داد: «یکی از اولین و شاخصترین هنرمندانی که در این خصوص فعالیت بسیار کرد و آثاری بیبدیل، از خود به جای گذاشت، ابوالحسنخان صدیقی بود. او که از شاگردان خلف کمالالملک بود، مجسمهی بسیاری از بزرگان و نخبگان این سرزمین را در اوج استادی و نبوغ، ساخت؛ ازجمله: مجسمهی برنزی نادرشاه افشار، مجسمهی برنزی یعقوب لیث صفاری و پیکرهی سنگی خیام، فردوسی، سعدی، ابوعلیسینا و امیرکبیر».
چندوجهیبودن شخصیت حافظ و رندی او، چالش پیشِ روی مجسمهسازان
قصرالدشتی با طرح این سؤال که چرا ابوالحسنخان و شاگرد پرتلاشش، علیاکبر صنعتی و اساساً، هنرمندان مجسمهساز و تصویرگر، به غیر از نگارگران، برای جاودانهکردن شمایل حافظ اقدامی نکردهاند، گفت: «من، در جایگاه یک مجسمهساز، بیش از ۳۵ سال در این رشتهی هنری فعالیت کرده و بسیاری از بزرگان و مشاهیر سرزمینم را جاودانه کردهام که ازجملهی آن، مجسمهی خواجوی کرمانی است؛ چنانکه هرکس به شیراز وارد شود و گذارش به دروازهقرآن بیفتد، در محل ورودی مقبرهی خواجو، تندیس او را خواهید دید و بیگمان، چهرهی خواجو در ذهنش ثبت میشود؛ اما چالشی بزرگ بر سر راه مجسمهسازان وجود دارد و آن، چندوجهیبودن شخصیت حافظ و رندی اوست که شرایط را پیچیده میکند».
وی ادامه داد: «آیا، لزوماً، مجسمه یا تندیس عینی برای چنین شخصیتی مناسب است؟ اساساً، در دنیای مدرنیتهی امروز، نکتهی مهم در پدیدآوردن آثار، این است که از اشارهی مستقیم بر موضوع، پرهیز و با استفاده از عوامل بصری و نشانهها و دریافتهای مفهومی، به موضوع پرداخته شود. درخصوص ساخت المانی برای حافظ نیز، شاید بهترین راه، اندیشیدن به اثری مفهومی باشد».
این هنرمند مجسمهساز، در پایان سخنانش، گفت: «من در این سالها، درخصوص ساخت نمادی حجمی برای شخصیت حافظ اقداماتی کرده و به نتایجی هم، دست یافتهام که تاحدودی برایم رضایتبخش بوده است؛ اما اراده و کنشی جدی که هنرمندان را به خلق اثری فاخر، در شأن و شخصیت حافظ برانگیزد، تاکنون، وجود نداشته است. اگر، روزی، همتی والا، برای خلق اثری فاخر از حضرت حافظ، پدید آید، بهعنوان سربازی کهنهکار، مشتاقانه، انجام وظیفه میکنم و این منتهای آرزوی من است».
گفتنیست در آغاز و انجام این شب از ویژهبرنامههای مرکز حافظشناسی که با همکاری ستاد یادروز حافظ ترتیب یافت، دلگفتههایی از استادعلی شیرازی، هنرمند نامی نقاشیخط و مهدی فقیه، بازیگر شناختهشدهی سینما و تلویزیون، دربارهی حافظ، از طرح «گنجینهی حافظ و هنرمندان» پخش شد.
فهرست نشستهای علمی بیستوچهارمین یادروز حافظ سال ۱۳۹۹
فهرست نشستهای علمی یادروز حافظ سال ۱۳۹۹
نشست اول: یکشنبه ۲۰ مهر
۱. استاد بهاءالدین خرمشاهی (حافظپژوه و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی)
«بعضی از مهمترین مرجعهای حافظپژوهی»
۲.دکتر میرجلالالدین کزازی (استاد بازنشستهی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی)
«دوگانهگرایی ایرانی در سرودههای حافظ»
۳.دکتر محمود فتوحی رودمعجنی (استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد)
«حافظ در چهارسوی نظریهی ادبی»
نشست دوم: دوشنبه ۲۱ مهر
۱.دکتر غلامرضا کافی (استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز)
«بهرهی عاشوراییان از شعر حافظ»
۲.دکتر سودابه نوذری (عضو هیأتعلمی سازمان اسناد و کتابخانهی ملی ایران)
«رویکردی انتقادی به پایاننامهها و رسالههای دکتری با محوریت حافظ»
۳.دکتر محسن معینی (عضو هیأتعلمی بنیاد دایرهالمعارف اسلامی)
«نقد و بررسی رویکردها به شخصیت و شعر حافظ در سدهی اخیر»
نشست سوم: سهشنبه ۲۲ مهر
۱. دکتر مریم حسینی (استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه الزهرا)
«گریز از هژمونی از سنایی تا حافظ»
۲.دکتر عبدالمحمود رضوانی (استاد ترجمه و مدیر مؤسسهی ترجمان علوم)
«ترجمهی آثار بزرگانی چون حافظ و دشواریهای آن»
۳. دکتر مو هونگ یان، استاد دانشگاه مطالعات خارجی پکن
«حافظشناسی در چین»
نشست چهارم: چهارشنبه ۲۳ مهر
۱.پروفسور حجابی قرلانغیچ (مترجم دیوان حافظ و استاد زبان و ادبیات فارسی و معاون دانشگاه آنکارا)
«بررسی حافظشناسی در دورهی جمهوری ترکیه»
۲. پروفسور عدنان قره اسماعیل اغلو (استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه قریققلعه- ترکیه)
«جایگاه حافظ شیرازی در فرهنگ و ادب آسیای صغیر»
۳.دکتر روشنک اکرمی (دانشآموختهی زبان و ادبیات انگلیسی، دانشگاه تگزاس)
«حضور حافظ در دفترهای شعر امرسون»
گزارش نخستین نشست علمی بیستوچهارمین یادروز حافظ سال ۱۳۹۹
گزارش نخستین نشست علمی بیستوچهارمین یادروز حافظ سال ۱۳۹۹
نخستین نشست علمی بیستوچهارمین یادروز حافظ، بهصورت مجازی برگزار شد. در آغاز این نشست، دکتر کاووس حسنلی، مدیر مرکز حافظشناسی و دبیر علمی بیستوچهارمین یادروز حافظ به ایراد سخنان خود پرداخت. او نخست، درگذشت استاد آواز ایران، استاد شجریان را تسلیت گفت و تاکید کرد:
«بیگمان هیچ هنرمندی تاکنون به شایستگی استاد بیهمتای آواز ایران زندهیاد استاد محمدرضا شجریان، شعر حافظ را در ذهن و ضمیر مردم ما نگسترده است. شجریان نام خود را به جاودانگی حافظ گره زده و ماندگارکرده است».
دکتر حسنلی در ادامه درود برآمده از جان خود را به پیشگاه پزشکان گرانمایه، پرستاران نازنین و یارانِ مهربانشان تقدیم کرد که در این روزگار تلخ، جان ارزندهی خود را بر کف گرفتهاند تا بر زخم بیماران دلشکسته مرهم بنهند.
او گفت: حافظ یکی از ارزندهترین سرمایههای ملی و جهانی ماست. قرنهاست که مردم ما در لحظههای بحرانی به شعر او پناه بردهاند و وقت خود را شیرین و حال خود را خوش کردهاند. شعر حافظ سخنی همهزمانی و همهمکانیست. بسیاری از گفتههای او همین امروز هم زبان حال مردم ماست. انگار حافظ با ما در همین دوران تلخِ کرونایی زندگی میکند، که گفته است:
مزاج دهر تبه شد در اين بلا حافظ / کجاست فکر حکيمي و راي برهمني
مدیر مرکز حافظشناسی در پایان سخنان خود از همهی کسانی که برای برگزاری مراسمهای بزرگداشت حافظ کوشیدهاند، قدردانی کرد و اعلام کرد که کلیهی برنامههای یادروز حافظ امسال در بسترهای مجازی پخش میشود.
پس از آن، نشستهای علمی یادروز حافظ که پیش از این، از سوی شورای پژوهشی مرکز حافظشناسی-کرسی پژوهشی حافظ با موضوع «بررسی، نقد و آسیبشناسی کارنامهی حافظپژوهی» اعلام شدهبود آغاز شد.
نخستین سخنران نشست علمی یادروز حافظ، استاد بهاءالدین خرمشاهی (عضو پیوستهی فرهنگستان زبان و ادب فارسی) بود. او پس از سپاسگزاری از مرکز حافظشناسی و دکتر حسنلی به معرفی بعضی از مهمترین منابع حافظپژوهی پرداخت. نخستین اثر با عنوان حافظ (نشر ناهید) به قلم استاد خرمشاهی، معرفی 110 اثر حافظپژوهانه و دیوان حافظ را دربردارد. وی یادآوری کرد آنچه در این فرصت خواهدگفت گزیدهای از محتوای همین کتاب است.
تصحیح قدسی شیرازی، علامه قزوینی و هوشنگ ابتهاج (سایه) نسخههایی از دیوان هستند که از نظر استاد خرمشاهی در حافظپژوهی ارزش ویژه دارند. وی در میان واژهنامههای دیوان حافظ، دو اثر را شایستهی توجه دانست: فرهنگ اشعار حافظ از احمدعلی رجایی و کلک خیالانگیز از دکتر پرویز اهور. استادخرمشاهی همچنین فرهنگ واژهنمای حافظ اثر مهیندخت صدیقیان را اثری سودمند در تحقیقات حافظپژوهانه خواند. از نگاه این حافظپژوه نامدار، در میان شرحهای منتشرشده، شرح سودی، شرح هروی، حافظنامه، شرح شوق و شرح عرفانی غزلهای حافظ آثاری گرهگشا هستند. عضو پیوستهی فرهنگستان ادب فارسی، دانشنامهی حافظ و حافظپژوهی را که به سرپرستی عبدالله جاسبی و سرویراستاری بهاءالدین خرمشاهی منتشر شده، مرجعی چندسویه در حافظشناسی و حافظپژوهی خواند. حافظپژوهان و حافظپژوهی اثر ابوالقاسم رادفر و کتابشناسی حافظ اثر مهرداد نیکنام، مراجعی دیگر بودند که در این سخنرانی معرفی شدند. استاد خرمشاهی تأکید کرد زمان کوتاه این سخن اجازه نمیدهد تا به آثاردیگر اشاره شود که نشانهی نادیدهانگاشتن یا کماعتبار پنداشتن آنها نیست.
در ادامه، دکتر میرجلالالدین کزازی، سخنرانی خود را با موضوع دوگانهگرایی ایرانی در شعر حافظ آغاز کرد.
وی ضمن سپاس از مرکز حافظشناسی و کرسی پژوهشی حافظ برای برگزاری این نشستها، با بیان این مقدمه که: پایگانپایه و مایگانمایهی اندیشهورزی و جهانبینی ایرانی «دوگانهگرایی» است، این پرسش را مطرح کرد که چرا بستر اندیشهورزی ایرانی بازتابی گسترده در دیوان خواجه یافته است؟
وی گفت: اگر بخواهم یک پاسخ بدهم این است که سرشت و ساختار اندیشهی ایرانی را دو ناساز میسازند که ناچارند از همسازی با یکدیگر. ساختار و سرشت اندیشه در ایران از گونهی حماسی است. این دوگانهگرایی در درازنای تاریخ و فرهنگ ایران کاربرد داشته است؛ تاآنجاکه به قلمرو زبان نیز راه یافته و واژگان را هم دربرگرفتهاست. واژگان به دو گونه، تقسیم میشوند: گونهی اهورایی واژه و گونهی اهریمنی. ایرانیان در گذشته روا نمیداشتند که این دو گونه را باهم درآمیزند. ما در زبان فارسی با واژگانی روبهروییم که هممعنی هستند؛ اما کاربرد متفاوت دارند: دین و کیش، کالبد و تن، دهان و پوزه و… .
دکتر کزازی توضیح داد: مایهی شگفتی نیست اگر این دوگانگی در سرودههای حافظ نیز بازتابیده باشد؛ سخنوری که پس از فردوسی، نمایندهی ناخودآگاهی تباری ایرانی است. در این بیت، بستر پندارشناختی، دوگانهگرایی است و حافظ دو سامانهی ناساز را روبهرو نهاده است: «به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید/ که سالک بیخبر نبود ز راه و رسم منزلها». می و سجاده روبهروی هم نهاده شده است. یا در بیت «یادباد آنکه خرابات نشین بودم و مست/ و آنچه در مسجدم امروز کم است آنجا بود» خرابات و مسجد در برابر همند. در این بین نیز مدرسه در برابر خانقاه و میکده نهاده شده است: «حدیث مدرسه و خانقه مگوی که باز/ فتاد در سر حافظ هوای میخانه».
سخنران پایانی این مراسم، دکتر محمود فتوحی رودمعجنی (استاد دانشگاه فردوسی) بود. وی در ابتدای سخنرانی خود توضیح داد: سخن من در این گفتار پاسخی است به این پرسش که “آیا موقعیت حافظ در نتیجۀ مطالعات نظری و انتقادی نوین، ارتقا مییابد یا تنزل؟” در میان محققان ادبیات فارسی دو دیدگاه دربارۀ بازخوانی انتقادی آثار ادبی و فرهنگی وجود دارد؛ دیدگاه نخست از اساس به قرائت جدید از شعر قدیم ناباور است. صدای معروف “حافظ بس” در دهۀ 50، نمایندۀ ذهنیت تکصدا و سنتگراست. ذهنیتی که نگران شناخت جدید است. این دیدگاه در شکل امروزیترش به نظریۀ ادبی روی خوش نشان نمیدهد و مرزهای بلند هویتی میان ما و بیگانه، بهویژه غرب، برمیکشد. باورش هم این است که فهم فرهنگ و زبان ما با نظریۀ بیگانه ممکن نیست و باید در پیِ برساختن نظریۀ خودی و بومی بود و بومیسازی از صداهای بلندی است که این روزها فراوان شنیده میشود. اما دیدگاه دوم، قائل به قرائت آزاد و خوانش باز از متنها بهخصوص اَبَرمتنهایی مثل متن حافظ است. من در این مجال دربارۀ دیدگاه دوم سخن خواهم گفت با طرح این سوال که آیا موقعیت حافظ در مطالعات انتقادی جدید حفظ میشود یا خیر، و به طنز و نقیضه و سخریه میانجامد؟ آیا در نهایت اگر مثلاً به اینجا برسیم که حافظ مارکسیسم بوده یا آنارشیسم نبوده، یا فمنیسم بوده یا نبوده، یا پستمدرن و امثال اینها، آیا موقعیت حافظ ارتقا خواهد یافت یا خیر؟!
وی در ادامه توضیح داد: در پایان قرن بیستم و آغاز قرن بیست و یکم، این شاعران همچنان در مرکز خوانشها قرار دارند. خوانشهای گوناگون جامعهشناختی، زبانشناختی، روانشناختی، سیاسی و تاریخی همچنان از دیوان حافظ ادامه دارند. بوده، هست و خواهد بود تا زمانی که حافظ متنِ شبهمقدس ما باشد. اینکه چرا حافظ محمل چنین خوانشهایی میشود و مثلاً خواجوی کرمانی نمیشود، به این دلیل است که حافظ، اَبَرمتن فرهنگی است. حافظ در تاریخ ایران پس از مغول به یک پدیدۀ نمادین و یک وفاق فرهنگی بدل شده، یعنی محمل توافقات فرهنگی میان جامعۀ فارسیزبان است. دیوان حافظ مثل هر متن ادبی ماندگاری، خواه ناخواه همراه حرکت تاریخ با خوانندگانش حرکت خواهد کرد.
دکتر فتوحی افزود: مجموعه خوانشهایی که از حافظ در دسترس داریم و پژوهشهای ادبی پیرامون حافظ را میتوان در دو دسته تقسیمبندی کرد. دستۀ نخست، پژوهشهایی هستند که مسئلهای در شعر حافظ دارند و تلاش میکنند آن مسئله را حل کنند. مثلاً در باب فرمِ حافظ یا بحث نظریۀ بینامتنیت یا هرمنوتیک حافظ یا شخصیت حافظ و عقاید او که با روشهای جدیدِ شناختی مورد بحث قرار میگیرد. اینها دستهای هستند که کانون نگاهشان خود حافظ و مسائل مربوط به حافظ است. این دسته از تحقیقات برای گفتمان حافظشناسی، افزودۀ معرفتی به همراه میآورد. اما دستۀ دوم، پژوهشهایی هستند که از حافظ اعتبار میگیرند یا حافظ را به مدد میطلبند برای اینکه معرفتی را گسترش دهند. در این دسته از پژوهشها، حافظ صرفاً یک نمونۀ آزمایشی یا شاهد مثالی است برای معرفی یک نظریه از طریق کالبدشکافی و تشریح؛ درست مثل کالبدی که برای تشریح در آزمایشگاه بهکار گرفته میشود، متن حافظ نیز بهکار گرفته میشود تا مقاصدی را برای پژوهشگر حاصل کند. پژوهنده از حافظ به مثابۀ یک نمونۀ متن کانونی در فرهنگ بهره میگیرد و دست کم سه انگیزه در کار او هست: نخست این که به خوانندگان فارسی زبان، یک نظریه را با بهرهگیری از مقبولیت مقام و موقعیت حافظ معرفی کند. دومین انگیزه، آزمودن نظریه با متن حافظ است و نتیجهاش این میشود که مثلاً نظریۀ الف برای فهم متن حافظ کارآمد است. انگیزۀ سوم نیز غالباً برای مقاصد آموزشی است که میخواهد آموزاندن نظریه را به دیگران بر اساس حافظ بهکار ببندد. عمدتاً چنین پژوهشهایی نوعی تکلیف آموزشی یا تحصیلی محسوب میشوند. بیشتر پژوهشهای انتقادی پیرامون حافظ، از نوع دوم و سوم هستند، یعنی آزمایشی و آموزشی. متأسفانه مخالفان با نظریۀ ادبی، این تکالیف تحصیلی را دستآویز ساختند تا وانمود کنند که نظریۀ ادبی از اساس ناکارآمد است بهویژه برای ادبیات کلاسیک ما. غافل از اینکه بازخوانی اَبَرمتنهای فرهنگی و متنهایی که بر صحیفۀ فرهنگ ماندگار هستند، امری است محتوم و ناگزیر.
او در پایان این پرسش را مطرح کرد: ارزش بازخوانی حافظ با نظریههای ادبی چیست؟ آیا این خوانشها باعث ارتقای مرتبۀ حافظ در جامعه میشوند یا خیر؟ هر معرفت فراگیر نوینی طبعاً کلاننمادها و اَبَرنشانههای فرهنگ را بازخوانی میکند و ما را به بازاندیشی در سنت، زندگی و نمودهای فرهنگیمان فرامیخواند. اینکه یک سوژۀ فرهنگی مثل متن حافظ با هر جنبش فکری تازهای به کانون چالشهای فرهنگی و فکری میآید، بختِ بلندی است برای پایداری و تداوم آن متن. حافظ با هر تحول فکری این بخت را مییابد که به محمل بحث و فحصهای نوین بازگردد و افقهای تازهای به روی فرهنگ و هویت ما بگشاید.
دکتر فتوحی در خاتمه گفت: شور و شوق ادراکات تازه از حافظ تا امروز نگذاشته است که خوانندگان به “حافظ بسِ” ادیبان بزرگ ما توجه کنند و ماجرای حافظ همچنان پایانناپذیر مانده است و خواهد ماند. حافظ از آنرو که اَبَرنمایندۀ فرهنگ ما و یک متن شبهمقدس است، در مرکز چهارسوی نظریههای ادبی و فکری و فلسفی قرار دارد و جامعه نمیتواند نسبت به متن شبهمقدس خود خاموش باشد. خود حافظ نیز میگوید: «گوهری دارم و صاحبنظری میجویم» و هم او میگوید که: «به قدر دانش خود هر کسی کند ادراک». ما نیز میگوییم:
حافظ سخن بگوی که بر صفحۀ جهان/ این نقش ماند از قلمت یادگار عمر
گزارش دومین نشست علمی بیستوچهارمین یادروز حافظ سال ۱۳۹۹
گزارش دومین نشست علمی بیستوچهارمین یادروز حافظ سال ۱۳۹۹
دومین نشست علمی بیستوچهارمین یادروز حافظ در تاریخ ۲۱ مهرماه ۱۳۹۹، بهصورت مجازی برگزار شد. دکتر غلامرضا کافی، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز، نخستین سخنران این نشست بود که به موضوع “واکاوی چگونگی پیوند حافظ با موضوع عاشورا و امام حسین(ع) و سخن از واقعۀ عاشورا در شعر حافظ” پرداخت. به گفتهی وی، این موضوع کمابیش مورد توجه و تحقیق بوده و میتوان گفت از تحریرهای محل نزاع در باب حافظ بوده است. به طور کلی، دو گونه تعشق و علاقهمندی خاطر، سبب برقراری چنین پیوندهایی با حافظ میشود:
۱- تعشق شیعی (خاصه نسبت به حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و واقعۀ عاشورا که هیچ منظر دینی دیگری به این اندازه مورد توجه عموم نبوده است.)
۲- تعشق ملی- ادبی به ساحت حافظ
هرکس که این دو مؤلفه را داشته باشد، خواهان برقراری یک پیوند از این قبیل با حافظ و اشعار اوست.
وی در ادامه توضیح داد: دلایل گوناگونی سبب چنین اقداماتی میشود که بخشی از آن را در این مقال آوردهایم؛ برای نمونه شاید بتوان گفت این موضوع با اثبات پیوند حافظ با امام حسین(ع) شروع میشود که بحث اثبات مذهب حافظ است. اثبات مذهب شیعه در عصر حافظ نسبت به قرن پیش و زمان سعدی کار آسانتری است، چهبسا که معاصران و معاشران حافظ، ابرازهای متقن شیعی و شیعگی دارند. برخی اشارات حافظ نیز در ابیاتش با نوعی صراحت و شجاعت همراه است که نمیتوان گفت وی در بیان مذهب، بیان سلیس نداشته و یا صراحت کلام را از دست داده است. اما آنچه که پیداست، مظاهر شیعگی و بهطور خاص نام ائمه(ع) در غزلهای متقن حافظانه نیامده است مگر در یکی دو مورد که آن هم با کنایه به امام علی(ع) و حضرت صاحبالزمان(عج) بازمیگردد. اما این ابرازها در رباعیات ممکن است به شیوۀ آشکارتری نمود داشته باشد.
استاد زبان ادبیات فارسی در ادامه گفت: علت دیگر، اشعار شیعی مربوط به حافظ است، ازجمله غزل معروف “ای دل غلام شاه جهان باش و شاه باش…” که سالها نقش سنگ قبر حافظ بوده است. البته این غزل چندان بیاستناد نبوده و در نسخههای معتبری از جمله: نسخۀ قدسی، مجلس، کتابخانۀ ملک و نسخۀ فریدونمیرزا تیموری (که در واقع متعلق به قرن 9 و نزدیک به زمان حافظ است) ثبت شدهاست. و یا بیت “تا جمالت عاشقان را زد به وصل خود صلا/ جان و دل افتادهاند از زلف و خالت در بلا” که آنچه از این بیت برمیآید، باید متعلق به زمان تیموری و سبک وقوع باشد. و یا بیت ” آنچه جان عاشقان از دست هجرت مىکشد/ کس ندیده در جهان جز کشتگان کربلا” که اشارهای مستقیم به کربلا دارد و این غزل در نسخ معتبر متعددی آمده است.
او سومین دلیل برقراری پیوند حافظ با موضوع تشیع و شیعهگری را، اقوال بزرگانی ازجمله علامه طباطبایی عنوان کرد و در ادامه گفت: اشارات حافظ در قصیدۀ “فی نعت النبی” که در نسخۀ فریدونمیرزا تیموری ثبت شده است، یکی دیگر از دلایل است.
دکتر کافی دلیل دیگر پیوند حافظ به موضوع عاشورا و فرانمود حافظ را، اشارات شرحها دانست و گفت: در برخی غزلهای مشکوک، صراحتهای گفتاری در پیوند با این موضوع وجود دارد که گاه همین صراحت بیان، سبب توجه و از طرف دیگر نقد و نقض قرار گرفته است. علاوهبر غزلهای مشکوک، در برخی از غزلهای حافظانۀ متقن نیز در شرحها اشارات عاشورایی به چشم میخورد؛ مانند غزل آغازین حافظ با مطلع “الا یا ایها الساقی…” که در شرح سودی اشاره شده است که برگرفته از بیت عربی یزید بوده و دکتر همایون فرخ در شرح این غزل میگوید: این رندی حافظ است که پوشیده و با کنایه خواننده را به امام حسین(ع) ارجاع میدهد. نقلهای ثقهای از ارباب معرفت نیز وجود دارد که حافظ را گرامی داشتهاند و با تأویلهای عارفانه از ابیات، وی را با موضوع عاشورا و اهل بیت(ع) گره زدهاند؛ از جملۀ این افراد، جناب رجبعلی خیاط در کتاب کیمیای محبت ص63 است که ایشان حافظ را از اولیای خدا میدانستند و از جایگاه رفیع او در برزخ خبر دادند. و یا عارفانی نظیر کربلایی احمد تهرانی، سید ضیاءالدین درّی، جناب فتحاللهپور، آیتالله سیدجعفر مجتهدی، آیتالله نجابت شیرازی و … .
او در ادامه افزود: دلیل دیگر، تأویلپذیریهای شعر حافظ است که از آن میتوان برداشتهای ذوقی- ضمنی بسیاری داشت. حداقل در 30 غزل از حافظ، چنین تأویلپذیریهایی را میبینیم. مانند: “یک قصه بیش نیست غم عشق…” که در کتاب حافظ و پیر مغان ص54، تأویل به غم امام حسین(ع) کردهاند و استدلال حدیثی ایشان از این برداشت برگفته از حدیث “غم آل الله هرگز تکراری نمیشود” است و نمونههای دیگر. در برخی ابیات اشارات گمانبرانگیزی وجود دارد که گاهی ذهن خواننده را به پیوند حافظ و عاشورا گره میزند، مانند: “زان یار دلنوازم…”، “رندان تشنهلب را…” و “سرها بریده بینی…” که البته اگر با ابیات قبل و بعد از خودشان مورد بررسی قرار گیرند، آنچنان پاسخگوی گمانههای عاشورایی نیستند. گاه نیز جورچینهای حساب ابجد است که ذهن خوانندگان را به برقراری رابطهای مذهبی و عاشورایی با بیت حافظ سوق میدهد، مانند بیت “بلبلی برگ گلی خورد و گلی حاصل کرد…”.
دکتر کافی درنهایت گفت: این تعشق درونی است که علاقهمندان را به چنین انتساباتی واداشتهاست.
دومین سخنران دعوتشده از سوی مرکز حافظشناسی و کرسی پژوهشی حافظ، دکتر سودابه نوذری، عضو هیأتعلمی سازمان اسناد و کتابخانهی ملی ایران بود که به موضوع رویکرد انتقادی به پایاننامهها و رسالههای دکتری با محوریت حافظ پرداخت.
دکتر نوذری در سخنرانی خود، ابتدا به بیان مقدماتی دربارهی روند انجام این پژوهش پرداخت: وی با بررسی کتابهای حوزهی حافظ دریافته است که مؤلفان و نویسندگان در آثار خود از پایاننامهها هیچ استفادهای نمیکنند. او سپس از راه پایگاههای اطلاعاتی متعدد پایاننامههای مربوط به حافظ را جمعآوری کرده و با دیدگاه بازیابی اطلاعات و در دسترس قرار دادن آنها برای افراد علاقهمند به حوزهی حافظ، به بررسی آنها پرداختهاست.
دکتر نوذری در ادامه دربارهی شیوهی کار خود سخن گفت که پایاننامهها را براساس نام، چکیده و گاه متن آنها به موضوعهای مختلفی ازجمله آرایهها، معنا در شعر حافظ، عشق و عرفان، اخلاق در شعر حافظ و… تقسیم کرده است. افزونبراین، پایاننامهها در نگاهی کلی به دو دسته یعنی پایاننامههایی دربارهی خود حافظ و پایاننامههایی دربارهی حافظ و دیگران تقسیم میشود. موضوعهایی نظیر تأثیرپذیری از حافظ و تأثر وی از دیگر شاعران در دستهی دوم جای میگیرد.
وی در ادامه پایاننامهها را از نظر سالهای تدوین آنها مقایسه کرد و گفت: به ترتیب دههی ۵۰ با ۱۴عنوان در پایینترین قسمت نمودار و دههی ۸۰ و ۹۰ با ۲۶۵ و ۲۴۵عنوان در صدر نمودار قرار دارند. نزدیک به ۸۰درصد آنها پایاننامهی کارشناسی ارشد و حدود ۱۰درصد آنها رسالهی دکتری بودهاست.
در پایان، دکتر نوذری به این موضوع پرداخت که با وجود تلاشهای بسیاری که دانشجویان و استادان راهنما و مشاور برای نوشته شدن این پایاننامههای انجام میدهند چرا پژوهشگران از آنها در آثار خود استفاده نمیکنند؟
وی در ادامه توضیح داد: یکی از موانع این راه، انتشار نیافتن این آثار یا ثبتنشدن آنها در پایگاههای اطلاعاتیست و پیشنهاد عملی در این زمینه حداقل برای حوزهی حافظ، ایجاد یک پایگاه خاص از سوی مرکز حافظشناسی برای ثبت تمامی پایاننامهها و پژوهشهای این حوزه است.
آخرین سخنران این نشست، دکتر محسن معینی، عضو هیأتعلمی بنیاد دایرهالمعارف اسلامی بود که ضمن سپاس ازمرکز حافظشناسی، دربارهی نقد و بررسی رویکردها به شخصیت و شعر حافظ در سدهی اخیر سخن گفت.
دکتر معینی ارائهی خود را با این جمله آغاز کرد که شمسالدین محمد حافظ شیرازی از مشهورترین و در عین حال از ناشناختهترین شاعران فارسی زبان است؛ وی افزود برخی با توجه به اخبار زندگی حافظ که البته بسیار ناچیز و غیرموثق است و بسیاری براساس شعر او که دارای ابهام و ایهام زیادی است، به تحلیل شخصیت و فکر او پرداختهاند.
دکتر معینی در ادامه رویکردها به شعر و شخصیت حافظ را با تقسیمبندی متفاوتی ارائه داد: اولین رویکرد، رویکرد متنشناختیست که در آن تصحیح دیوان حافظ ملاک قرار میگیرد. بعد از آن، رویکرد ادبی یا معناشناختیست و مقصود پژوهشهاییست که نویسنده حافظ را صرفا ادیب توانایی دانسته و ازنظر معنایی و شرح واژگان حافظ را بررسی کرده است. بررسی تأثر حافظ از دیگران، بازنگری اشعار حافظ از سوی خودش، نظریهی پاشانی و ترتیب و توالی و تأویلپذیری اشعار او هم در این رویکرد قرار میگیرد. رویکرد دیگر، رویکرد بلاغیست و منظور از آن پژوهشهاییست که به بررسی زیباشناسی شعر حافظ پرداختهاند.
دکتر معینی در ادامه گفت: رویکرد بعدی، رویکرد تاریخیست که در دو شاخه آورده میشود، شاخهی اول مقالهها و کتابهایی که به تاریخ زندگی حافظ و شرایط و اوضاع سیاسی و اجتماعی زمان وی پرداختهاند و شاخهی دوم مبحث تاریخگذاریست و منظور پژوهشهاییست که در پی مشخص کردن تاریخ سرودن اشعار حافظ و مرتبط دانستن آنها با دورهی خاصی از زندگی او بودهاند. رویکرد دیگر، رویکرد سیاسیست که دراین رویکرد نویسندگان یا حافظ را شاعری مبارز دانستهاند یا از شعر او اندیشهی سیاسی او را استخراج کردهاند. رویکرد دیگر، رویکرد عرفانیست که مبحث تأویل عرفانی اشعار او و قلندری دانستن حافظ و لقب لسانالغیب او در این بخش بررسی میشود.
دکتر معینی در ادامهی سخنان خود از رویکردهای دیگری از جمله هنری، اخلاقی، جغرافیایی، مذهبی، فقهی و حقوقی، خیامی و… سخن گفت و در پایان نیز به رویکردهای نو، مانند رویکردهای فلسفی، هرمنوتیکی، روانشناسی، ساختارشکنی و … اشاره کرد.
گزارش سومین نشست علمی بیستوچهارمین یادروز حافظ سال ۱۳۹۹
گزارش سومین نشست علمی بیستوچهارمین یادروز حافظ سال ۱۳۹۹
سومین نشست علمی بیستوچهارمین یادروز حافظ، در تاریخ ۲۲ مهرماه ۱۳۹۹، بهصورت مجازی برگزار شد. در ابتدای این نشست، دکتر مریم حسینی، استاد دانشگاه الزهرا تهران، به موضوع گریز از هژمونی از سنایی تا حافظ پرداخت. وی با این مقدمه سخن خود را آغاز کرد که: در طول تاریخ هزارسالهی شعر پارسی، شاعران زیادی دربارهی اوضاع نابهسامان عصر خودشان سخنران راندهاند و هرکدام بهنوعی تلاش کردهاند، نقش رسانهای و اجتماعی خودشان را اداکنند. برخی مانند سنایی و حافظ، بیشاز دیگران به نقد حکومت و دین حاکم زمانهی خودشان گرایش داشتهاند. دکتر حسینی سپس رابطهی طبقهی فرادست و فرودست را در چارچوب اصطلاح هژمونی کاوید. هژمونی ترکیبی از عوامل گوناگون سیاسی و فرهنگی و اجتماعی است و از جایی شروع میشود که یک طبقه و نمایندگان آن، قدرت خود را از طریق ترکیبی از اجبار و اقناع بر طبقات پایین اعمال میکنند. در شرایط هژمونیک، مردم چنان باورهای حاکمیت را در خود درونی میکنند که دولت، صدای خود را از گلوی آنها میشنود. او افزود: در این میان، نقش رسانهها هم در شکلدادن به شرایط هژمونیک و هم شکستن آن بارز است. در زمانهی حافظ، نهادهایی چون مسجد و مدرسه و منبر، مهمترین نهادهای هژمونیک هستند و در کنار اینها، شعر نیز ابزاری هژمونیک برای ارباب قدرت بهشمارمیرود. اما در نبرد میان طبقهی حاکم و فرودست، فرودستان هم میتوانند از ابزارهای هژمونیک استفاده کند. حافظ نیز از همین شعر که ابزار هژمونیک حاکمیت است، برای شکستن هژمونی استفاده میکند. او با دو نهاد روحانیت و سیات در زمان خودش مبارزه میکند و میکوشد در دیوان خود، کسانی مانند صوفی و زاهد را به حاشیه براند و در برابر، موقعیت رند را برجسته کند. حافظ با طنز و شوخی با مقدسات شروع میکند تا از مقدسانگاری واژههای دینی بکاهد و با تابوشکنی، قدر و منزلت پذیرفتهشدهی عرفی را زیر سوال ببرد؛ به جای آب پاک و روشن با می طهارت میکند و نور خدا را به جای مسجد و کعبه در میخانه میبیند.
دکتر حسینی ادامه داد: حافظ به شیوهی مطایبهآمیز، رفتار حاکمانی چون امیرمبارزالدین را تقبیح میکند و از دکان رویوریای زمانه شکایت میکند: «مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس/ توبهفرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند»
البته حافظ به طنز و شوخی بسنده نمیکند و گاه به زبان هجوآمیز روی میآورد: «کجاست صوفی دجالفعل ملحدشکل/ صوفی شهر بین که چون لقمهی شبهه میخورد»
استاد دانشگاه الزهرا گفت: از انواع کارکردهای هژمونیک دولتهای مقتدر، استفاده از مراسم دینی و ملی هست که حافظ آن را هم در دیوانش به طنز و تمسخر میگیرد: زاهد و عجب و نماز و من و مستی و نیاز…
او افزود: استفاده از راوی اول شخص نیز دیگر شگرد حافظ برای شکستن هژمونی است. او از آنچه بر خودش رفته سخن میگوید: «من ترک عشق و شاهد نمیکنم/ صدبار توبه کردم و دیگر نمیکنم»
دکتر حسینی در پایان بهطورکلی شگردهای حافظ برای شکستن هژمونی را چنین خلاصه کرد: کاربرد واژههای هژمونیک با لحن طنز و تمسخر، جابهجایی نقشها، آفرینش مفهوم تازه برای واژهها، هجوم به تابوها، هجوم به واژههای دینی فرادستی و تجاهر به فسق و فجور.
دومین سخنران این نشست، دکتر عبدالمحمود رضوانی، استاد ترجمه و مدیر مؤسسهی ترجمان علوم بود. وی سخنرانی خود را با این مقدمه آغاز کرد که چرا بزرگان ما در دنیا به اندازهی بزرگان غربی شناخته شده نیستند و در بطن آن جامعه حضور ندارند؟ سپس پاسخ داد: ما در معرفی این بزرگان به جهان اقدامی انجام ندادهایم و این میتواند ناشی از ناتوانی ما یا اراده نکردن باشد. دکتر رضوانی در ادامه هدف سخنرانی خود را ترغیب جوانان به امر ترجمهی اشعار حافظ توضیح داد و گفت: اولین قدم به یاد داشتن این نکته است که حافظ شاعر است و سخنش لایههای متعدد دارد که باید در آنها غور کرد و فهمیدشان و درنهایت در ترجمه اعمال کرد و برای این منظور و فهمیدن حافظ، باید با تاریخ زمان او آشنا شد چراکه قبض و بسط زمانهی حافظ کاملا در شعرش تجلی دارد. با درک دقیق مفهوم شعر، ترجمه، معنی پیدا میکند؛ چراکه درک مفهوم در انتخاب واژه کمک میکند و ازآنجاکه هرواژه بار معنایی خاصی دارد، انتخاب آنها امری بسیار ظریف و دقیق است و حال که حافظ خداوندگار انتخاب واژهی اصلح است شایسته مینماید که ما هم در ترجمه، کلماتی دقیق و درخور برگزینیم.
وی افزود: موضوع مهم دیگر در ترجمهی دیوان حافظ، ترجمهناپذیری بعضی واژههاست. آنجاکه برای یک واژه چون «رند» بار معنایی خاصی وجود دارد که معادلیابی را ناممکن میکند، مراجع متخصص مثل دانشگاه شیراز باید تعریفی ارائه دهند و برای مراجع دارای صلاحیت غرب بفرستند تا خود آن واژه در انگلیسی بیاید.
نکتهی دیگری که دکتر رضوانی برای ترجمهی صحیح شعر حافظ بر آن تأکید کرد، انتقال موسیقی شعر حافظ و توجه به تقارنها و توازنهای کلام اوست که مترجم باید همگی را در نظر داشته باشد. همچنین افزود: حافظ در استفاده از حروف هممعنا را در نظر داشته و برای مثال وقتی از قد صحبت میکند، از «الف» بیشترین بهره را در کلام خویش میبرد: هرچه هست از قامت ناساز بیاندام ماست/ ورنه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست، حافظ خداوندگار واژهی اصلح است.
دکتررضوانی در پایان خطاب به جوانان بیان داشت که به رغم تمام مشکلات باید قدم در راه گذاشت و نترسید و بلندپرواز بود.
دکتر مو هونگ یان، استاد دانشگاه مطالعات خارجی پکن و رئیس مرکز ایرانشناسی این دانشگاه، آخرین سخنران سومین نشست علمی یادروز حافظ بود. او که خود مترجم آثار کلاسیک و معاصر ایران است، به مبحث می و عشق در شعر حافظ پرداخت.
دکتر مو هونگ یان با بیان این مقدمه که در سدههای هجدهم و نوزدهم شعر حافظ از طریق ترجمهها به غرب راه یافت، به تأثیرپذیری شاعران و نویسندگان غرب، به ویژه گوته از حافظ اشاره کرد و گفت: رویکردهای مختلفی دربارهی عشق و می در شعر حافظ وجود دارد، اما برای شناخت واقعی شعر حافظ لازم است که به تاریخ زمان حافظ و موضوع تصوف تسلط داشت. وی در ادامه به تشریح بعضی از ابیات حافظ و رویکردهای مختلفی که در تفسیر آن وجود دارد پرداخت.
گزارش چهارمین نشست علمی بیستوچهارمین یادروز حافظ سال ۱۳۹۹
گزارش چهارمین نشست علمی بیستوچهارمین یادروز حافظ سال ۱۳۹۹
آخرین نشست علمی بیستوچهارمین یادروز حافظ، روز سهشنبه ۲۳ مهرماه ۱۳۹۹، در بستر مجازی برگزار شد. نشستهای علمی و تخصصی یادروز حافظ امسال که در چهار شب، با سخنرانی ۱۲ حافظپژوه برگزار شد، به همت مرکز حافظشناسی-کرسی پژوهشی حافظ و همکاری اعضای ستاد یادروز حافظ سامان یافته بود. گزارش پایگاهها و خبرگزاریها نشان میدهد، خوشبختانه، برنامههای علمی یادروز حافظ ۱۳۹۹، مورد توجه و استقبال مخاطبان گستردهای از داخل و خارج قرار گرفته است.
در آخرین نشست علمی، مرکز حافظشناسی، ضمن سپاس از رایزن فرهنگی ایران در ترکیه، بهویژه آقای محمود صدقیزاده رایزن فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در آنکارا که در برگزاری این نشست همکاری داشتهاند، از سخنرانان ترکزبان یعنی دکتر حجابی قرلانغیچ و پروفسور عدنان دعوت به سخنرانی کرد.
دکتر حجابی قرلانغیچ، مترجم دیوان حافظ و معاون دانشگاه آنکارا بهعنوان نخستین سخنران، موضوع سخنرانی خود را «بررسی حافظشناسی در دورهی جمهوری ترکیه» معرفی کرد و گفت: حافظ شیرازی بیشک در ادبیات ترکی یکی از شعرای معروف است که در کنار سعدی، مولانا جلال الدین، ملاجامی، خاقانی و نظامی در میان ترک زبانان از شهرت بهخصوصی برخوردارند. او توضیح داد: در دورۀ عثمانی در مدارس و نیز تدریس ادبیات و شناخت مسائل مختلف زبان، آرایههای ادبی و علم عروض از اشعار حافظ استفاده میکردند، از همینرو برای درک هرچه بیشتر اشعار اقدام به شرح نویسیهای گوناگونی شد و ترجمه هایی از اشعار حافظ پدید آمد. در دورۀ جمهوری نیز این روند ادامه پیدا کرد اما با توجه به اینکه ادبیات ترکی در این زمان وارد عصر جدیدی شده بود، توجه به غرب و فرانسه در آن بیشتر دیده می شد، اما باز هم قشر روشن فکران از شعر فارسی استقبال میکردند و حتی گاها بازتاب شعر شاعرانی چون: سعدی، مولانا و حافظ در مقالات و روزنامه ها به چشم میخورد.
به گفتهی استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آنکارا، باتوجه به تغییری که در دورۀ جمهوری شکل گرفته بود، تعداد اندکی به اصل شعر فارسی توجه داشتند و همین امر سبب شد تا ترجمههایی از اشعار فارسی خاصه دیوان حافظ، کتاب بوستان و گلستان سعدی و مثنوی مولانا صورت گیرد . اولین بار استاد “عبدالباقی” به ترجمه دیوان حافظ مبادرت نمود و اشعار حافظ را به نثر و زبان ترکی ترجمه و شرح کرد.این ترجمه در سال1944 برای اولین بار به چاپ رسید، اما این ترجمه بیشتر علمی بود و ذوق و سلیقه اشعار حافظ را مستقیماً منعکس نمیکرد.
دکتر حجابی قرلانغیچ تأکید کرد: امروزه در دانشگاهها طی مقالات و رساله هایی در مقطع فوق لیسانس و دکتری، درباره رموز و استعارات و مضمون سازی شعر حافظ انجام میشود که طبق آمار بایگانی سازمان آموزش عالی ترکیه 40رساله به ثبت رسیده است. علاوهبر این نوع تحقیقات، در زمینه ادبیات تطبیقی نیز اشعار حافظ با اشعار شعرای ترک عصر عثمانی مقایسه شده و تأثیر حافظ بر آن ها مورد بررسی قرار گرفته است، از همینرو شعر فارسی برای بهتر شناختن شعر ترکی عصر عثمانی، یک امر ضروری است. وی ادامه داد: در دورۀ جمهوری بعد از ترجمه “گل پینارلی” ترجمههای جدیدی تهیه شده از جمله ترجمهی دکتر “محمد کانارش” که در سال 2011م به چاپ رسیده است. در این ترجمه توجه اصلی به مفهوم و معنای شعر حافظ بوده و مانند شعر نو توجهی به وزن و قافیه نداشته است. این شرح بارها در دو مجلد به چاپ رسیده است، ازجمله امتیاز این ترجمه در آن است که خوانش اشعار فارسی در آن جای گرفته و وزن غزل را نیز نشان میدهد.
دکتر حجابی افزود: بنده نیز ترجمهای را سه سال بعد از دکتر “کانارش” از غزلهای حافظ انجام دادم، به این گونه که بیت اول غزل حافظ به فارسی چاپ شده و ترجمهی آن را زیر مطلع غزل آوردهام. علاوهبر ادبیات کلاسیک در رشتههای عرفانی و محافل مختلف، شعر حافظ مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. وی در پایان سخنان خود افزود: سالهای اخیر در انجمن مولاناپژوهی برنامهای در روزهای شنبه تهیه کرد که در آن اشعار حافظ را با شرح سودی قرائت می شود.
پروفسور عدنان قره اسماعیل آغلو استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه قریق قلعه-ترکیه، دومین سخنران این نشست بود که سخنان خود را با موضوع جایگاه حافظ شیرازی در فرهنگ و ادب آسیای صغیر ارائه داد. وی در مقدمهی سخنان خود گفت: خواجه حافظ، لسانالغیب شیرازی در میان شاعران کلاسیک ترک از جایگاه مهمی برخوردار است. از لحاظ تاریخ ادبیات، دو منطقۀ مشترک برای ایرانیان و ترکان وجود داشت: 1- در خراسان بزرگ 2- در ماوراءالنهر. شاعران این منطقه به زبانهای مختلفی از جمله فارسی، عربی و ترکی شعر میسرودند و کتاب مینوشتند و چون همه به دین اسلام روی آورده بودند و دین مشترک داشتند، افکار و مضامین مشترک میان آنها بروز پیدا میکرد. از همینرو بسیار دیده شده که مضامین رایج در این دو منطقه تا سرزمین آسیای صغیر میرسید و مقبول مردم این خطه بود و چنین مشترکاتی در میان این دو ملت قدمت بسیار دارد. اما میتوان گفت آنچه که اشتراک بین ای دو ملت را آغاز کرده، بحث “بزم الست” بوده که در میان آثار ادبیات ترکزبان آسیای صغیر تأثیر بسیاری داشته است.
بهگفتهی استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه قریق قلعه-ترکیه، مردم آسیای صغیر، بهخصوص طلاب، دانشآموزان، علما و دانشمندان با حافظ آشنا بودند و در دروسشان کتاب گلستان و حافظ بوده و نیز در میان مجالس عرفانی، پس از مثنوی معنوی، دیوان حافظ قرائت میشده است. این سه کتاب امروزه نیز همچنان در میان ترکزبانان و مردم آسیای صغیر رواج دارد و به نوعی اساس فکری مردم این سرزمین شده و از اهمیت بهخصوصی برخوردار است. این علاقه تا جایی است که بسیاری از شاعران ترکزبان همعصر حافظ اشعار وی را حفظ و یا به زبان ترکی ترجمه میکردند. بهنوعی اشعار حافظ برایشان یک الگوی مهمی بود.
دکتر قره اسماعیل آغلو در ادامهی سخنان خود افزود: در آسیای صغیر شاعر بزرگی که وی را به عنوان مؤسس شعر ترکی مینامد وجود دارد به نام “شیخی” که به گونهای از همعصران حافظ بوده و دیوان حافظ را در اختیار داشته است. مردم آسیای صغیر القاب متفاوتی را برای این شاعر بیان میکنند، از جمله: خسرو شعرا، پیشترین شعرای روم و شیخ الشعرا که ابیات و اشعار بسیاری از این شاعر با غزلهای حافظ نزدیکی دارد. بهطور مثال ابیاتی مانند: جز آستان توام در جهان پناهی نیست، مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید، غلام نرگس جماش آن سهی سروم و… را با همین مضمون در دیوان این شاعر میتوان جست. میتوان گفت این دو شاعر عضو یک فرهنگ، دین و حس معنوی مشترک بودهاند که از بزم الست ذوق خاصی را به این عالم فانی آوردهاند.
او گفت: به دلیل استفادهی زیاد از دیوان حافظ در مدارس و طلاب و… عدهای از بزرگان به این فکر افتادند تا شرحی از دیوان حافظ به زبان ترکی فراهم آورند. شرح نخستین از مصلح الدین مصطفی سروری عالم عثمانی (متوفی 969)، شرح دوم از مولانا شمعی (متوفی 1011)، شرح سودی (متوفی1009) و شرح محمد وهبی(متوفی 1244) که دو شرح آخر بسیار مورد توجه و اقبال قرار گرفته است. شعرای ترک زبان بسیاری از اشعار حافظ الگوبرداری کرده و هم به زبان فارسی و هم ترکی اشعاری را سرودهاند، ازجمله “فضولی بغدادی” که در ایران نیز شهرتی دارد وی دیوانش را نظیر حافظ با یک بیت عربی آغاز کرده است. “شاهدی” شاعر قرن دهم هجری که وی 472غزل دارد و به نظیرهگویی حافظ پرداخته است و سعی داشته که در وزن، قافیه و مضمون با حافظ برابر باشد یا شاعر دیگر به نام “لامعی” (متوفی 938)که آثار مولانا جامی را به ترکی ترجمه کرده، مسمط مخمس دارد که در آن سه مصرع از شاعر و دو مصرع از حافظ آورده است.”امین حلمی” (متوفی 1301) شاعر دیگریست که مسمطی با اشعار حافظ سروده است و از شاعران قرن اخیر نیز “یحی کمال” (متوفی 1958م) بسیار از اشعار حافظ بهرهمند بوده است.
سخنران آخر نشستهای علمی بیستوچهارمین یادروز حافظ، دکتر روشنک اکرمی، دانشآموختهی دانشگاه تگزاس بود. او که عنوان سخنرانی خود را حضور حافظ در دفترهای شعر رالف والدو امرسون معرفی کرد، با این مقدمه سخن خود را آغازید که شاید بعد از علاقهی گوته به حافظ، علاقهی امرسون به او از شناختهشدهترین روابط فراملیتی باشد. وی افزود آنچه شایستهی توجه است، دفاتر شعر اوست که از سال ۱۸۲۷ به اشعار خود امرسون اختصاص یافته و از سال ۱۸۴۶ بستری برای ترجمههایش از اشعار حافظ شده است. بررسی این دفاتر نشان میدهد که امرسون بیش از ۱۳۰ غزل از حافظ ترجمه کرده است.
دکتر اکرمی اظهار داشت که از نظر او توجه صرف به نسخههای پایانی ترجمههای امرسون از حافظ به معنی نادیده گرفتن حضور حافظ در دفاتر شعریست که به اشعار خود امرسون تعلق دارند؛ چراکه بسیاری از خطوطی که امرسون از حافظ ترجمه میکند در نسخههای پایانی حذف گردیده یا کوتاه و نامگزاری شدهاند. نکتهی دیگر آنکه در بیشتر موارد جایگیری این ترجمهها در بین اشعاری که به خود امرسون تعلق دارند به نوعی روابط معناداری ایجاد کرده که میتواند موضوع بسیار جذابی برای تحقیقات باشد؛ بدین ترتیب که این دفاتر هم به ما این فرصت را میدهند تا تصمیمهای او را به عنوان یک شاعرـمترجم بررسی کنیم که به قصد گرفتن الهام به ترجمه ی اشعار حافظ رویآورده است، و هم اینکه حرکت ذهنی امرسون را دنبال کنیم که چطور از یک مفهوم به مفهوم دیگر انتقال مییافته یا اینکه چطور اندیشهاش با اندیشهی حافظ تلفیق پیدا میکرده است.
او در ادامه گفت: بررسیهای یادشده از راه خوانشهای تکوینی یا ژنتیکی میسر میشود. درحقیقت خوانشهای تکوینی بیشتر از اثر پایانی به پروسهی تولید توجه میکنند؛ یعنی تصمیمهای مترجم از نسخهی اولیه تا پایانی دنبال میشود و مورد تحقیق قرار میگیرد. در خوانش تکوینی یکی از ترجمههای امرسون از حافظ درمییابیم که این ترجمه نقشهای متفاوتی برای وی داشته است؛ از سویی امرسون آن غزل را با درنظر گرفتن حوادث سیاسی و اجتماعی خاص آن زمان انتخاب میکند و به شیوههای مختلف منتشر میکند و از سوی دیگر از طریق پیشنویس ترجمهها متوجه میشویم آن غزل در معنای مبدأ خود هم بر وی تأثیرگذار بوده است.
در ادامه دکتر اکرمی به غزلی با مطلع: تا راهرو نباشی کی راهبر شوی/ ای بیخبر بکوش که صاحب نظر شوی اشاره کرد و گفت: امرسون این غزل را به طور کامل ترجمه کرده بوده و در دفاتر شعرش وجود دارد، اما در میان ترجمههای نهایی ارائه نشده است. با این حال باید آگاه بود که نبودن این ترجمه در آثار نهایی انکارکنندهی تأثیرش بر امرسون نیست؛ بلکه میتوان رد پای آن را در مقالهای به نام «پرستش» که همان زمانها نوشته بوده است مشاهده کرد. او سخنان خود را با ذکر این نکته به پایان برد که از راه مطالعهی تکوینی دفاتر امرسون درمییابیم حافظ برای وی کیمیاگریست که هرچیزی را به زیبایی بیان میکند و حضور حافظ در دفاتر امرسون محدود به اشعار و اندیشهی او نیست، بلکه تصویرگر مفاهیم و ارزشهاییست که ورای زمان و مکان و ملیت در همنشینی این دو شاعر جان میگیرند.
فهرست نشستهای علمی بیست و سومین یادروز حافظ سال ۱۳۹۸
فهرست نشستهای علمی بیست وسومین یادروز حافظ سال ۱۳۹۸
- بازدید از نمایشگاه پوسترهای یادروزهای حافظ
- سخنرانی دکتر کاووس حسنلی، مدیر مرکز حافظشناسی
- سخنرانی دکتر محمدعلی نعمتالهی: انسان در نگاه حافظ و ملاصدرا
- سخنرانی دکتر علی رجایی: تاریخ خلقت، مفهوم «انسان» و «انسان بودن» نزد حافظ و گوته
- سخنرانی دکتر امیرحسین ماحوزی: حافظ و روانشناسی ترس
- سخنرانی دکتر اصغر دادبه: حافظ و انسان امروز (حافظ برای انسان امروز چه حرفی دارد؟)
- سخنرانی دکتر نصرالله امامی: حافظ و جامعهی انسانی پیرامونش
- سخنرانی دکتر علیرضا نیکویی: نقد رهیافت فلسفی به شعر حافظ (معطوف به پرسشهای انسان)
- سخنرانی آقای کاوه بهبهانی: حافظ، دیگری و دگرپذیری
گزارش نشست علمی بیستوسومین یادروز حافظ،سال ۱۳۹۸
گزارش نشست علمی بیستوسومین یادروز حافظ، مهرماه ۱۳۹۸
برنامههای علمی بیستوسومین یادروز حافظ، با موضوع «حافظ و انسانِ دیروز و امروز»، صبح شنبه، ۲۰مهرماه ۱۳۹۸، در تالار مرکز اسناد و کتابخانهی ملی فارس، برگزار شد.
در آغاز این مراسم، دکترکاووس حسنلی، مدیر مرکز حافظشناسی، پس از خوشامدگویی به حافظپژوهان و حافظدوستان حاضر در جلسه و سپاسگزاری از همهی افراد و نهادها و سازمانهایی که مرکز حافظشناسی را در برگزاری این یادروز یاری کردند، گزارشی از کتابهای منتشرشده در پیوند با حافظ، در سال گذشته، ارائه داد. دکترحسنلی در این باره گفت: «بر پایهی گزارشهای دو پایگاه مهم اطلاعرسانی در حوزهی نشر کتاب، یعنی ʼسازمان اسناد و کتابخانهی ملیʻ و ʼخانهی کتابʻ، در سال ۱۳۹۷، مجموعاً، حدود صدهزار عنوان کتاب، منتشر شده است. اینکه میگویم حدوداً، به این دلیل است که آمار منتشرشدهی این دو پایگاه، اندکی، با هم تفاوت دارند. از این تعداد، بیش از دوازدههزار عنوان، کتابهای مربوط به ادبیات بوده است؛ البته در آمار خانهی کتاب، این رقم بسیار بیشتر آمده است.» مدیر مرکز حافظشناسی افزود: «آنچه به گزارش اکنون ما مربوط میشود، کتابهاییست که در پیوند با حافظ، در این سال، انتشار یافتهاند. از مجموع کتابهایی که این دو پایگاه اطلاعرسانی برای حافظ ثبت کردهاند، با حذف موارد تکراری، در مجموع، ۲۲۵ عنوان کتاب، با شمارگان ۱۹۲،۵۶۸ نسخه، در پیوند با این شاعر، منتشر شده است.» وی در ادامه گفت: «نکتهی جالب توجه این است که با همین آمارهای موجود هم، متوسط شمارگان هر عنوان کتاب، حدود ۸۵۴ نسخه است. این در حالیست که ما میدانیم بسیاری از ناشران، به دلایل گوناگون، عدد شمارگان را بیشتر از تعداد واقعی میزنند؛ یعنی مثلاً، پانصد نسخه چاپ میکنند؛ ولی در شناسنامه، هزار نسخه مینویسند. باآنکه، معمولاً، به دلیل همین رفتار ناشران در سالهای اخیر، عدد تیراژ نوشتهشده در شناسنامهی کتابها، بیشتر از تعداد واقعی آنهاست، باز هم، آمار شمارگان کتابها تأملبرانگیز و البته تأسفبرانگیز است؛ یعنی، بهطور متوسط، هر عنوان کتاب، حدود ۸۵۰ نسخه؛ البته میتوانیم برای دلخوشی خودمان، دلیل کاهش این آمار را انتشار اینترنتی و صوتی کتابها بدانیم؛ اما به نظر میرسد آسیب کار در جایی دیگر باشد.» دکترحسنلی با بیان اینکه در این میان، نکتهای شایستهی توجه که خوشایند میتواند باشد هم، وجود دارد، گفت: «میزان کتابهای تألیفی و تحقیقی، نسبت به انواع دیگر، رشد بیشتری داشته است؛ یعنی اگر از نظر موضوعی، به کتابهای منتشرشده نگاه کنیم، در دههی گذشته، آهنگ رشد کتابهای تحقیقی و تألیفی، نسبت به کتابهای دیگر، از جمله فالنامهها، آهنگ بهتری بوده است.»
مدیر مرکز حافظشناسی، سپس، به موضوع امسال یادروز حافظ پرداخت و گفت: «همانطور که میدانید، مرکز حافظشناسی، موضوع علمی یادروز حافظ در سال ۱۳۹۸ را ʼحافظ و انسان امروز و دیروزʻ اعلام کرد و ما حافظپژوهان عزیز را در ایران و هر جای دیگر جهان، دعوت کردیم تا این موضوع را در کانون توجه قرار دهند. موضوعِ ʼحافظ و انسانʻ را از زاویههای گوناگون میتوان نگاه کرد؛ اما شاید بتوان همهی این زاویهها را در دو دستهی کلی جای داد: یکی، بررسی مفهوم انسان در اندیشهی حافظ، در مقایسه با دیگران و دیگری، نگاه انسان معاصر به شعر حافظ و کارکرد این شعر برای انسان امروز.»
مدیر کرسیپژوهی حافظ در ادامه افزود: «همانطور که پیشتر در جمع خبرنگاران گفته بودم، پرسشهای گوناگونی در اینجا میتواند مطرح باشد؛ مثلاً: حافظ در سدهی هشتم به انسان چگونه مینگرد؟ رفتارهای شایستهی انسان معتدل و متعادل چیست؟ انسان متعالی از نظر او کیست؟ وقتی میگوید: ʼمکن به فسق مباهات و زهد هم مفروشʻ دنبال چگونه انسانی است؟ آیا انسانی را که حافظ به دنبال اوست، باید در آسمان جست یا روی زمین است؟ از دیدگاه حافظ، رابطهی انسان با اجتماع و رابطهی انسان با خداوند، چگونه بازتعریف شده است؟ انسان آرمانی حافظ کیست و چه تفاوتی با انسان آرمانی اندیشمندان دیگر دارد؟ و در سطحی دیگر، انسان امروز، با شعر حافظ چه رابطهای میتواند داشته باشد؟ به سخنی دیگر، شعر حافظ چه نیازی از انسان معاصر را پاسخ میدهد؟ و دهها پرسش دیگر که میتوانند پرسشهای تحقیق، برای بسیاری از پژوهشها باشند. امروز، خوشبختانه، در دو نشستِ پیش رو، استادان حافظپژوه ما، پاسخ برخی از این پرسشها را به بحث میگذارند و ما را در یافتههایشان شریک میکنند.» دکترحسنلی، با بیان اینکه امسال، دویستمین سال انتشار دیوان غربیشرقی گوته است، از اختصاص یکی از سخنرانیهای این یادروز، به مقایسهی برخی از ویژگیهای آثار گوته با دیوان حافظ، ابراز خوشحالی کرد.
پس از این سخنرانی، بخش نخست نشست علمی یادروز حافظ آغاز شد. نخستین سخنران این بخش، دکترمحمدعلی نعمتالهی، استاد دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم بود. موضوع سخن او، به «انسان در نگاه حافظ و ملاصدرا» اختصاص داشت. دکترنعمتالهی، خداشناسی، انسانشناسی، هستیشناسی، معرفتشناسی و ارزششناسی را اصلیترین مؤلفههای مشترک در اندیشهی حافظ و ملاصدرا دانست و مفاهیم کلیدی انسانشناسی آنها را، در دو قلمرو واقعگرایی و کمالگرایی، چنین برشمرد: «امور وجودی، طبیعت و فطرت انسان، ابعاد اصلی هویت انسان، ارتباطات انسان، نیازهای انسان، ارزشها و ضدارزشها و عوامل سعادت و شقاوت انسان.» به گفتهی او: «شاخصهای اصلی نگاه حافظ و ملاصدرا در انسانشناسی (هستها و بایدها)، عبارتاند از: واقعبینی، جامعنگری، خوشبینی، امید و مثبتاندیشی، آسیبشناسی و آفتزدایی، کمالطلبی و آرمانگرایی (نجات و رستگاری). در انسانشناسی صدرا، نفس و عقل (اسفار اربعهی عقلیه) و در نگاه حافظ، وجود و عشق، هویت اصلی انسان و خود واقعی اوست.»
سپس، دکترعلی رجایی، استاد بخش زبانهای خارجی دانشگاه اراک، از «تاریخ خلقت، مفهوم انسان و انسانبودن، نزد حافظ و گوته» سخن گفت. دکتررجایی با اشاره به تاریخ خلقت انسان در ادیان الهی و بازتاب آن در آثار ادبا و شعرا، دیدگاه این دو شاعر را دربارهی مفاهیم و موضوعات یادشده، با هم مقایسه کرد. به گفتهی او: «حافظ و گوته، با مهارت، هنرمندی و خلاقيت تمام، به توصيف ادبی و شاعرانهی موضوع خلقت آدم و سرنوشت او در زمين پرداختهاند و دیدگاهی، نسبتاً مشابه در این باره دارند. نزدیکی و مشابهت دیدگاه این شاعران، در موضوعات و مفاهيمی مانند خلاقيت، همت، آزادی، حيرت، عدالت، عشق، سرنوشت، مقام خلیفةاللهی انسان، تفاوت انسان و فرشته، خير و شر و بهویژه، خصوصيات انسان برتر و فطرت کمالگرايي او، دیده میشود. این شباهتها افزون بر آنکه بیانگر اثرپذیری گوته از حافظ و پيوند روحي نوابغ انسانی و شيفتگان انسانيت است، بر مشابهتهای ذاتی و ريشهی مشترک انسانها، بهواسطهی آدم(ع) و حوا، تأکيد و اهميت تحقيقات و گفتوگوهای ميانفرهنگی را یادآوری میکند.»
سومین و آخرین سخنرانی بخش نخست نشستها، دربارهی «حافظ و روانشناسی ترس» بود. دکترامیرحسین ماحوزی، استاد دانشگاه پیام نور (مرکز دماوند)، با درنگ بر ترسها و شیوههای مقابله با آن (از فرار تا مبارزه) در دیوان حافظ، این موضوع را از منظری روانکاوانه و با تکیه بر نگاه «یونگ» و «دوران» بررسی کرده بود. به گفتهی دکترماحوزی: «از نخستین غزل حافظ، آنچه درخور توجه است، احساس بیم است؛ ترس از شب تاریک، بیم موج و وحشت از گردابی هولناک و فروکشنده. با نگاهی پدیدارشناسانه، این ترسها را میتوان به سه دستهی ʼترس از جهانʻ، ʼترس از دیگریʻ و ʼترس از منʻ تقسیم کرد. ترس از جهان، ترس از ناپایداری، فریب و بیوفایی آن و بهویژه، ترس از ناشناختگی جهان، یعنی ناتوانی در فهم راز آن، است. این ترس در شعر حافظ، بیشتر، با تاریکی توصیف میشود (شب تاریک). ʼدیگریʻ در شعر این شاعر، میتواند دیگری عام، معشوق یا ممدوح باشد. در همهی این موارد، ترس از خشم، حسد یا غیرت و بیاعتنایی، ترس از ملامت و بدنامی و ترس از ناشناختهبودن دیگری، بهویژه در جامعهی ریاکار، از ترسهای اصلی دیوان حافظ است. این ترس با احساس رهاشدگی، طرد و هبوط یا سقوط همراه است (گرداب هایل). ترس از ʼمنʻ نیز، ترس از قلمروهای ناشناختهی درون را در بر میگیرد. اصلیترین ترسهای دیوان حافظ در این عرصه، عبارتاند از: ترس از گناه و وسوسهها؛ ترس از ناتوانی و ضعف، بهویژه در پیکار عشق؛ ترس از فقر و مرگ؛ بیم روبهروشدن با تناقضهای درونی و از همه مهمتر، ترس از راهنبردن به راز درونیِ ʼمنʻ (بیم موج).» دکترماحوزی با بیان اینکه واکنش شخصیتهای اصلی دیوان حافظ، رند و زاهد، به این ترسها متفاوت است، گفت: «رند، این جهان و سختیهای آن را میپذیرد و رها از نام و ننگ، با دمغنیمتشمردن، مستی، موسیقی و عشقورزی، اکنون را جاودانه میسازد؛ اما زاهد، اسیر نام و ننگ است و گریزان از اکنون و ناشناختگی و ناپایداری جهان، چشم به پاداش اخروی و جهان دیگر دارد.»
در آغاز بخش دوم نشست علمی یادروز حافظ، یاد و خاطرهی برخی از فرهیختگانی که در سال جاری و سالهای اخیر، به دیدار دوست شتافتند، در قالب نماهنگی، گرامی داشته شد؛ فرهیختگانی ازجمله پرویز خائفی، جمال زیانی، سلیم نیساری، غلامحسین امامی، عباس کشتکاران و ناصر امامی.
نشست دوم، با سخنرانی دکتراصغر دادبه، استاد دانشگاه علامهطباطبایی، دربارهی «حافظ و انسانِ امروز» شروع شد. دکتردادبه در پاسخ به این پرسش که «حافظ برای انسان امروز چه حرفی دارد؟» گفت: «حضور این تعداد از حافظپژوهان و حافظدوستان در جلسهی امروز و شهرت حافظ در طول تاریخ، نشان میدهد که حافظ، حتماً، سخنی برای انسان همهی اعصار داشته که همواره، در کانون توجه بوده است. انسان امروز، به بازگشت به جهان معانی و شهود که مرحلهی عالی تعقل است، نیاز دارد. روح انسان امروز، آزردهی آزمندی و کینهجوییست و حافظ، با طرح گستردهی رذایل و فضایل اخلاقی در شعرش و تأکید بر پرهیز از آزار دیگران و عشقورزی، درمان این درد را در اختیار انسان دردمند امروز، قرار میدهد. یکی از مفاهیم کلیدی دیوان حافظ، آزادگیست. انسان امروز نیز، در پی دستیابی به آزادیست؛ ازاینرو، حافظ برای انسان روزگار ما، حرفهای بسیاری دارد.»
دکترنصرالله امامی، استاد دانشگاه اهواز، دومین سخنران این بخش بود. او در سخنان خود که به موضوعِ «حافظ و جامعهی انسانی پیرامونش» اختصاص داشت، گفت: «یکی از محورهای اصلی جهانبینی حافظ را نگاه ژرف و واقعنگرانهی او به انسان و دنیای انسانی پیرامونش شکل داده است. حافظ بهمدد تجربهمندی تاریخی و اجتماعی و سرشت چالشگرانهاش، در مقابل طبقات و لایههای اجتماعی و جریانهای ارزشی و ضدارزشی روزگار خود ساکت نمانده و آنها را در بوتهی نقد خود نشانده است. روح نقادانهی حافظ و پیامهای شاعرانهاش، با گریز از جزئینگری و پرداختن به مسائل و دغدغههای کلان انسانی، سخن و پیام او را از ظرفیت زمانی و مکانیاش خارج کرده و به نسلهای بعد، تعمیم داده است؛ بهگونهای که شعر و سخن حافظ، در هر عصر و زمانی، قابلیت بازتولید پیدا میکند و با دریافتهای مردم هر روزگاری، براساس شرایط و مسائل روزگارشان، نو میشود. علت پذیرش پایا و ماندگاری حافظ در کنار جادوی کلام و هنر شاعری او نیز، همین است. حافظ با وجود گرایش عرفانی و معنوی، پیوند خود را با زندگی دنیایی انسان نگسسته و بر آن چشم نبسته است. انسانی که در جغرافیای ذهنی حافظ جاگرفته، انسانی است با همهی ویژگیهایی (فضیلتها و کاستیها) که انسان، ماهیتاً، میتواند داشته باشد و مخاطب پیامهای حافظ هم، چنین انسانی است.»
دکترعلیرضا نیکویی، استاد دانشگاه گیلان، سخنران دیگر این نشست بود. «نقد رهیافت فلسفی به شعر حافظ (معطوف به پرسشهای انسان)»، موضوعی بود که او در سخنانش به آن پرداخت. به گفتهی دکترنیکویی: «رابطهی فلسفه و ادبیات، بهطور عام و فلسفه و شعر، بهطور خاص، عیمقتر و پیچیدهتر از آن است که در آغاز به چشم میآید. بازتاب اندیشههای فلسفی در شعر شاعران چنان بوده است که حتی برخی از شاعران بزرگ را «فیلسوفشاعر» مینامند. یکی از شاعرانی که اهل فلسفه، توجهی ویژه به شعر او داشتهاند و دارند، حافظ است. این توجه، گاه، به اعتبار وجوه فلسفی شعر حافظ است و گاه، به اعتبار نحوهی مواجههی مفسران و نوع رهیافت آنها به این شعر؛ اما بسیاری از نوشتههایی که داعیهی شرح و نقد فلسفی را دارند، عملاً، وجه و اعتبار فلسفی ندارند یا در حد استخدام واژگان فلسفی، متوقف شدهاند.»
پایانبخش سخنرانیهای علمی بیستوسومین یادروز حافظ، سخنان کاوه بهبهانی، مترجم، مدرس و پژوهشگر فلسفه، با موضوعِ «حافظ، دیگری و دگرپذیری» بود. بهبهانی، با بهرهگیری از مفهوم «هتروگلوسیا» از منظومهی فکری باختین و آوردن نمونههایی از دیوان حافظ، از «دیگری» و «دگرپذیری» در این اثر سخن گفت. به گفتهی او: «از رهگذر خواندن موشکافانهی ابیات حافظ، میتوان ایرادهای جدی او را به خودمداری دریافت کرد. رهایی از خودمداری، راه را برای حضور دیگری و پذیرش غیر، باز میکند و یکی از اساسیترین ارکان فکری شعر حافظ، دگرپذیرکردن گفتمانهای متعارض و کنارهمنشاندن و همآمیزی آنهاست.»
گفتنیست در مراسمی که شب گذشته، در جوار آرامگاه حافظ برگزار شد، دانشنامهی حافظ و حافظپژوهی، بهعنوان «کتاب سال حافظ» معرفی و از استاد بهاءالدین خرمشاهی، سرویراستار این کتاب، تقدیر شد. متن تقدیرنامهی ایشان به این شرح است:
به نام خدا
حافظشناس فرزانه
جناب استاد بهاءالدین خرمشاهی
تدوین و انتشار کتاب گرانسنگ دانشنامهی حافظ و حافظپژوهی، برگ زرین دیگری بر کارنامهی پربرگوبار و نورانی حضرتِ عالی افزوده است. مرکز حافظشناسی که همواره خود را وامدار آن استاد نازنین میداند، افتخار دارد در یادروز حافظ ۱۳۹۸، این اثر ارزشمند را با رأی داوران صاحبنظر، به عنوان «کتاب سال» اعلام نماید.
این سپاسنامه، نشانهای کوچک از قدرشناسی اهالی فرهنگ و ادب است که فروتنانه، به محضر شریفتان تقدیم میشود. از خداوند مهربان، برای آن وجود شریف، تندستی، دیرزیستی و شادمانگی خواهانیم.
کاووس حسنلی
مدیر مرکز حافظشناسی
***
از دیگر رویدادهای مراسم یادروز حافظ، رونمایی مجموعهی یازدهجلدی دو دهه سخنوری بود. این مجموعه، دربردارندهی تاریخ اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و جغرافیایی شهرهای شیراز و کرمان در سدههای هفتم و هشتم؛ زندگی سعدی، خواجو و حافظ و همچنین، شناختنامهی مختصر بزرگان نامدار شیراز و فارس در این دو قرن است. نویسندگی این مجموعه، بر عهدهی گروهی از استادان و پژوهشگران رشتههای ادبیات فارسی و تاریخ بوده است.
فهرست نشستهای علمی بیست و دومین یادروز حافظ ۱۳۹۷
در سال ۱۳۹۷، یادروز حافظ همزمان با سیزدهمین همایش انجمن ترویج زبان و ادب فارسی از هجدهم تا بیستم مهرماه در شیراز برگزار شد. در این مراسم میهانانی از سرتاسر دنیا حضور داشتند. این برنامهها در سه بخش آیین گشایش، نشستهای علمی و برنامههای جنبی اجرا شد و مخاطبان بسیاری از ایران و جهان برای شرکت در این برنامهها و شنیدن پژوهشهای جدید با محور حافظ حضور داشتند.
همزمان با بیست ودومین یادروز حافظ، دفتر بیست و یکم حافظپژوهی( مجموعهی مقالات یادروز حافظ ۱۳۹۷) منتشر و رونمایی شد.
فهرست برنامه های یادروز حافظ ۱۳۹۷
فهرست نشستهای علمی بیستویکمین یادروز حافظ سال ۱۳۹۶
فهرست نشستهای علمی بیستویکمین یادروز حافظ سال ۱۳۹۶
- سخنرانی دکتر کاووس حسنلی، مدیر مرکز حافظشناسی
- سخنرانی دکتر حسن بلخاری: آیینهی خیال، شرح یک معنا بر بنیاد رأی حافظ و ابنعربی
- سخنرانی دکتر قاسم کاکایی: حافظ و چالشهای اخلاقی جامعهی دینی
- سخنرانی دکتر ابوالقاسم اسماعیلپور: اخلاق مزدایی، میترایی و بازتاب آن در غزل حافظ
- سخنرانی دکتر سعید حمیدیان: زبان اخلاق از سنایی تا حافظ
- سخنرانی دکتر میرجلالالدین کزازی: پایگاه آموزههای حافظ
- سخنرانی دکتر محمدرضا خالصی: واکاوی پیشینهی تئوری اخلاق سلامتی در اندیشهی حافظ
- سخنرانی دکتر زوزانا کریهوا: حافظ در ترجمههای چک
یادروز حافظ ۱۳۹۶
در بیستم مهرماه ۱۳۹۶، بیست ویکمین یادروز حافظ به مانند همهی سالهای گذشته برگزار شد. این مراسم در سه بخش آیین گشایش، نشستهای علمی و برنامههای جنبی اجرا شد و مخاطبان بسیاری از ایران و جهان برای شرکت در این برنامهها و شنیدن پژوهشهای جدید با محور حافظ حضور داشتند. موضوع نشستهای علمی یادروز حافظ ۱۳۹۶، حافظ و آموزههای اخلاقی بود.
همزمان با بیست ویکمین یادروز حافظ، دفتر بیستم حافظپژوهی( مجموعهی مقالات یادروز حافظ ۱۳۹۵) منتشر و رونمایی شد.
در این سال پنجمین نشان درجه یک علمی حافظشناسی به دکتر سعید حمیدیان اعطا شد.
فهرست برنامه های یادروز حافظ ۱۳۹۶
فهرست نشستهای علمی بیستمین مراسم یادروز حافظ سال ۱۳۹۵
فهرست نشستهای علمی بیستمین مراسم یادروز حافظ سال ۱۳۹۵
- سخنرانی دکتر کاووس حسنلی، مدیر مرکز حافظشناسی
- سخنرانی دکتر مسعود حسینچاری: برخی سویههای روانشناختی در معنویت طربناک حافظ
- سخنرانی دکتر علیرضا فولادی: حافظ، چندصدایی و گفتمانهای شیعی و حکمی
- سخنرانی دکتر تیمور مالمیر: کارکرد بازآفرینی قصهی آفرینش در اشعار حافظ
- مراسم معرفی کتاب سال حافظ
- سخنرانی استاد منصور پایمرد: تشبیه و تنزیه از نظر ابنعربی و حافظ
- سخنرانی دکتر علیاصغر میرباقریفرد: عشق، بنمایهی معنویت و جهانبینی حافظ
- سخنرانی دکتر بهادر باقری: حافظ، آغازگر شگرد داستانی «کولاژ» در تلمیحات قرآنی
یادروز حافظ ۱۳۹۵
در بیستم مهرماه ۱۳۹۵، بیستمین یادروز حافظ به مانند همهی سالهای گذشته برگزار شد. این مراسم در سه بخش آیین گشایش، نشستهای علمی و برنامههای جنبی اجرا شد و مخاطبان بسیاری از ایران و جهان برای شرکت در این برنامهها و شنیدن پژوهشهای جدید با محور حافظ حضور داشتند. موضوع نشستهای علمی یادروز حافظ ۱۳۹۵، حافظ و شعر قدسی( حافظ و معنویت) بود.
همزمان با بیستمین یادروز حافظ، دفتر نوزدهم حافظپژوهی( مجموعهی مقالات یادروز حافظ ۱۳۹۴) منتشر و رونمایی شد.
در این سال کتاب «شرح تحقیقی مقالات حافظ اثر مسعود فرزاد» تألیف دکتر منصور رستگار فسایی برندهی جایزهی کتاب سال شد.
فهرست برنامه های یادروز حافظ ۱۳۹۵
فهرست نشستهای علمی نوزدهمین یادروز حافظ سال ۱۳۹۴
فهرست نشستهای علمی نوزدهمین یادروز حافظ سال ۱۳۹۴
- سخنرانی دکتر بهزاد مریدی
- سخنرانی دکتر منیژه عبدالهی
- سخنرانی دکتر محمدرضا خالصی: سیمیولوژی عشق در اندیشهی حلاج و حافظ
- سخنرانی دکتر جواد اعتمادی گلریز: کرانمندی و بیکرانگی انسان در نگاه حافظ
- سخنرانی دکتر مریم پرهیزگاری (مقالهی مشترک با دکتر عباس عاشورینژاد): از رند تا پیرمغان (بررسی منِ واقعی و من آرمانی حافظ)
- نکوداشت مقام علمی و فرهنگی استاد پرویز خائفی
- سخنرانی دکتر نصراله امامی: عاطفهی اندوه در شعر حافظ
- سخنرانی دکتر مهدی زرقانی: عشق و آزادی در دیوان حافظ
- سخنرانی دکتر رشید کاکاوند: سرمستی و خشم؛ حکایت ستایش عشق و مقابله با سرزنش در غزلهای حافظ
یادروز حافظ ۱۳۹۴
در بیستم مهرماه ۱۳۹۴، نوزدهمین یادروز حافظ به مانند همهی سالهای گذشته برگزار شد و این برنامهها در سه بخش آیین گشایش، نشستهای علمی و برنامههای جنبی اجرا شد و مخاطبان بسیاری از ایران و جهان برای شرکت در این برنامهها و شنیدن پژوهشهای جدید با محور حافظ حضور داشتند. موضوع نشستهای علمی یادروز حافظ ۱۳۹۴، انسان و وجوه حیات انسانی در شعر حافظ بود.
همزمان با نوزدهمین یادروز حافظ، دفتر هجدهم حافظپژوهی( مجموعهی مقالات یادروز حافظ ۱۳۹۳) منتشر و رونمایی شد.
فهرست برنامه های یادروز حافظ ۱۳۹۴
فهرست نشستهای علمی هجدهمین یادروز حافظ سال ۱۳۹۳
فهرست نشستهای علمی هجدهمین یادروز حافظ سال ۱۳۹۳
- سخنرانی دکتر منصور طبیعی مدیر بنیاد فارس شناسی
- سخنرانی دکتر منیژه عبدالهی و ارائهی گزارشی از آثار تاليفی در حوزه حافظپژوهی در یک سال گذشته
- معرفی پژوهشگر برگزیده در حوزهی حافظپژوهی
- سخنرانی دکتر مجید بهرهور: سنت جوابگويی به شعر حافظ و رويكرد هرمنوتيك
- سخنرانی دكتر علي رجايی: شرح يوهانكريستوف بورگل بر برگزيدهای از غزليات حافظ به زبان آلمانی
- سخنرانی دکتر خدیجه حاجیان: بررسی و تحلیل شروح برخی تکبیتهای جنجالی حافظ
- سخنرانی دکتر بهادر باقری: آسيبشناسی شرح های حافظ
- رونمایی از «مجموعهی اشعار و مقالات ادبی» استاد دکتر عبدالوهاب نورانیوصال، حافظشناس نامدار و استاد فقید دانشگاه شیراز با سخنرانی آقای دکتر عبدالعلی محققزاده (مدیر محترم موزه، مرکز اسناد و مطالعات علمی و فرهنگی دکتر نورانی وصال)
- سخنرانی دکتر محمود عابدی: از خداى جهان تا خواجه جهان؛ نگاهى به يك غزل حافظ
- سخنرانی دکتر محمدیوسف نیری: چنين كنند بزرگان (نقدی بر «شرح شوقِ» دكتر سعيد حميديان)
- سخنرانی دکتر ابراهیم قیصری: سخن سربسته گفتن با حريفان (مشكلِ نوشتنِ شرح بر حافظ)
- سخنرانی آقاي منصورپايمرد: راز و رمز معنا ناپذيري شعر حافظ
یادروز حافظ ۱۳۹۳
در بیستم مهرماه ۱۳۹۳، هجدهمین یادروز حافظ به مانند همهی سالهای گذشته برگزار شد. این مراسم در سه بخش آیین گشایش، نشستهای علمی و برنامههای جنبی اجرا شد و مخاطبان بسیاری از ایران و جهان برای شرکت در این برنامهها و شنیدن پژوهشهای جدید با محور حافظ حضور داشتند. موضوع نشستهای علمی یادروز حافظ ۱۳۹۳، نقد و بررسی شرحهای حافظ از آغاز تا کنون بود.
همزمان با هجدهمین یادروز حافظ، دفتر هفدهم حافظپژوهی( مجموعهی مقالات یادروز حافظ ۱۳۹۲) منتشر و رونمایی شد.
فهرست برنامه های یادروز حافظ ۱۳۹۳
فهرست نشستهای علمی هفدهمین یادروزحافظ سال ۱۳۹۲
فهرست نشستهای علمی هفدهمین یادروزحافظ سال ۱۳۹۲
- سخنرانی خانم دکتر منیژه عبدالهی: ارائهی گزارشی از فعالیتهای مرکز حافظ شناسی و دستاوردهای حافظ پژوهی در یک سال گذشته
- سخنرانی آقای دکتر محمد جعفری قنواتی: شعر حافظ؛ فرهنگ مردم و نقد ادبی
- سخنرانی آقای دکتر حسن ذوالفقاری: مثل سازی و مثل آوری در شعر حافظ
- سخنرانی آقای دکتر نصراله پورجوادی: تأثیر حافظ بر شهریار
- سخنرانی آقای دکتر مهدی زرقانی: درآمدی بر بوطیقای غزل کلاسیک (مطالعهی موردی: غزل حافظ)
- سخنرانی آقای دکتر عباس عاشورینژاد (مشترک با خانم دکتر مریم پرهیزگاری): حافظ در آشتی با سایه است
- سخنرانی خانم دکتر پروین سلاجقه: صدای راوی در شعر حافظ و شاملو
- رونمایی، نقد و بررسی کتاب «شرح شوق» (تفسیر 5 جلدی غزلهای حافظ)، با حضور آقای دکتر سعید حمیدیان (نویسندهی کتاب) و منتقدان: آقای دکتر سیدمهدی نوریان و آقای دکتر نصراله پورجوادی
یادروز حافظ ۱۳۹۲
در بیستم مهرماه ۱۳۹۲، هفدهمین یادروز حافظ به مانند همهی سالهای گذشته برگزار شد. این مراسم در سه بخش آیین گشایش، نشستهای علمی و برنامههای جنبی اجرا شد و مخاطبان بسیاری از ایران و جهان برای شرکت در این برنامهها و شنیدن پژوهشهای جدید با محور حافظ حضور داشتند. موضوع نشستهای علمی یادروز حافظ ۱۳۹۲، حافظ؛ زمان و زمان آگاهی بود.
همزمان با هفدهمین یادروز حافظ، دفتر شانزدهم حافظپژوهی( مجموعهی مقالات یادروز حافظ ۱۳۹۱) منتشر و رونمایی شد.
در این مراسم کتاب «شرح شوق» (تفسیر 5 جلدی غزلهای حافظ) تألیف دکتر سعید حمیدیان رو نمایی شد.
فهرست برنامه های یادروز حافظ ۱۳۹۲
فهرست نشستهای علمی شانزدهمین یادروز حافظ سال۱۳۹۱
فهرست نشستهای علمی شانزدهمین یادروز حافظ سال ۱۳۹۱
- سخنرانی دکتر کاووس حسنلی (مدیر مرکز حافظشناسی): ارائهی گزارشی از فعالیتهای مرکز حافظ شناسی و دستاوردهای حافظ پژوهی در یک سال گذشته
- سخنرانی آقای دکتر سعید شفیعیون: تأملی بر شروح حافظ در شبه قاره
- سخنرانی آقای دکتر محمد حکیمآذر: قند پارسی و طوطی هند؛ بررسی شیوههای اثرپذیری حافظ از امیرخسرو دهلوی
- سخنرانی آقای دکتر عبدالرضا مدرس زاده: مقایسهی سبکی ترکیب آفرینیهای بیدل دهلوی و حافظ
- سخنرانی آقای دکتر محمدیوسف نیری: حجاب چهرهی جان؛ تأملی بر هندسهی زبانی حافظ با تأکید بر نظریهی الحجاب
- سخنرانی آقای دکتر احمدرضا یلمهها: حافظ و سراجی
- سخنرانی دکترعلیاکبر احمدی دارانی: قطعهای تقاضایی با غزلی عاشقانه
- سخنرانی دکتر مریم خلیلی جهانتیغ: منطق مکالمه و ساحت بینامتنی در دیوان حافظ و ولای حیدرآبادی
- سخنرانی دکتر آذرمیدخت صفوی: بررسی کتاب حافظ و اقبال
یادروز حافظ ۱۳۹۱
در بیستم مهرماه ۱۳۹۱، شانزدهمین یادروز حافظ به مانند همهی سالهای گذشته برگزار شد. این مراسم در سه بخش آیین گشایش، نشستهای علمی و برنامههای جنبی اجرا شد و مخاطبان بسیاری از ایران و جهان برای شرکت در این برنامهها و شنیدن پژوهشهای جدید با محور حافظ حضور داشتند. موضوع نشستهای علمی یادروز حافظ ۱۳۹۱، حافظ و دیگران( تأثیرپذیری های حافظ از دیگران) بود.
همزمان با شانزدهمین یادروز حافظ، دفتر پانزدهم حافظپژوهی( مجموعهی مقالات یادروز حافظ ۱۳۹۰) منتشر و رونمایی شد.
در این سال، همزمان با یادروز حافظ از نرم افزار الکترونیکی جامع حافظ که از سوی مؤسسهی نور و با همکاری مرکز حافظشناسی تولید شده است، رونمایی شد.
فهرست برنامه های یادروز حافظ ۱۳۹۱
یادروز حافظ ۱۳۹۰
آخرین دیدگاهها