آخرین نشست علمی بیست‌وچهارمین یادروز حافظ، روز سه‌شنبه ۲۳ مهرماه ۱۳۹۹، در بستر مجازی برگزار شد. نشست‌های علمی و تخصصی یادروز حافظ امسال که در چهار شب، با سخنرانی ۱۲ حافظ‌پژوه برگزار شد، به همت مرکز حافظ‌شناسی-کرسی پژوهشی حافظ و همکاری اعضای ستاد یادروز حافظ سامان یافته بود. گزارش پایگاه‌ها و خبرگزاری‌ها نشان می‌دهد، خوشبختانه، برنامه‌های علمی یادروز حافظ ۱۳۹۹، مورد توجه و استقبال مخاطبان گسترده‌ای از داخل و خارج قرار گرفته است.

در آخرین نشست علمی، مرکز حافظ‌شناسی، ضمن سپاس از رایزن فرهنگی ایران در ترکیه، به‌ویژه آقای محمود صدقی‌زاده رایزن فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در آنکارا که در برگزاری این نشست همکاری داشته‌اند، از سخنرانان ترک‌زبان یعنی دکتر حجابی قرلانغیچ و پروفسور عدنان دعوت به سخنرانی کرد.

دکتر حجابی قرلانغیچ، مترجم دیوان حافظ و معاون دانشگاه آنکارا به‌عنوان نخستین سخنران، موضوع سخنرانی خود را «بررسی حافظ‌شناسی در دوره‌ی جمهوری ترکیه» معرفی کرد و گفت: حافظ شیرازی بی‌شک در ادبیات ترکی یکی از شعرای معروف است که در کنار سعدی، مولانا جلال الدین، ملاجامی، خاقانی و نظامی در میان ترک زبانان از شهرت به‌خصوصی برخوردارند. او توضیح داد: در دورۀ عثمانی در مدارس و نیز تدریس ادبیات و شناخت مسائل مختلف زبان، آرایه‌های ادبی و علم عروض از اشعار حافظ استفاده می‌کردند، از همین‌رو برای درک هرچه بیشتر اشعار اقدام به شرح نویسی‌های گوناگونی شد و ترجمه هایی از اشعار حافظ پدید آمد. در دورۀ جمهوری نیز این روند ادامه پیدا کرد اما با توجه به اینکه ادبیات ترکی در این زمان وارد عصر جدیدی شده بود، توجه به غرب و فرانسه در آن بیشتر دیده می شد، اما باز هم قشر روشن فکران از شعر فارسی استقبال می‌کردند و حتی گاها بازتاب شعر شاعرانی چون: سعدی، مولانا و حافظ در مقالات و روزنامه ها به چشم می‌خورد.

به گفته‌ی استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آنکارا، باتوجه به تغییری که  در دورۀ جمهوری شکل گرفته بود، تعداد اندکی به اصل شعر فارسی توجه داشتند و همین امر سبب شد تا ترجمه‌هایی از اشعار فارسی خاصه دیوان حافظ، کتاب بوستان و گلستان سعدی و مثنوی مولانا صورت گیرد . اولین بار استاد “عبدالباقی” به ترجمه دیوان حافظ مبادرت نمود و اشعار حافظ را به نثر و زبان ترکی ترجمه و شرح کرد.این ترجمه در سال1944 برای اولین بار به چاپ رسید، اما این ترجمه بیشتر علمی بود و ذوق و سلیقه اشعار حافظ را مستقیماً منعکس نمی‌کرد.

دکتر حجابی قرلانغیچ تأکید کرد: امروزه در دانشگاه‌ها طی مقالات و رساله هایی در مقطع  فوق لیسانس و دکتری، درباره رموز و استعارات و مضمون سازی شعر حافظ انجام می‌شود که طبق آمار بایگانی سازمان آموزش عالی ترکیه 40رساله به ثبت رسیده است. علاوه‌بر این نوع تحقیقات، در زمینه ادبیات تطبیقی نیز اشعار حافظ  با اشعار شعرای ترک عصر عثمانی مقایسه شده و تأثیر حافظ بر آن ها مورد بررسی قرار گرفته است، از همین‌رو شعر فارسی برای بهتر شناختن شعر ترکی عصر عثمانی، یک امر ضروری است. وی ادامه داد: در دورۀ جمهوری بعد از ترجمه “گل پینارلی” ترجمه‌های جدیدی تهیه شده از جمله ترجمه‌ی دکتر “محمد کانارش” که در سال 2011م به چاپ رسیده است. در این ترجمه توجه اصلی به مفهوم و معنای شعر حافظ بوده و مانند شعر نو توجهی به وزن و قافیه نداشته است. این شرح بارها در دو مجلد به چاپ رسیده است، ازجمله امتیاز این ترجمه در آن است که خوانش اشعار فارسی در آن جای گرفته و وزن غزل را نیز نشان می‌دهد.

دکتر حجابی افزود: بنده نیز ترجمه‌ای را سه سال بعد از دکتر “کانارش” از غزل‌های حافظ انجام دادم، به این گونه که بیت اول غزل حافظ به فارسی چاپ شده و ترجمه‌ی آن را زیر مطلع غزل آورده‌ام. علاوه‌بر ادبیات کلاسیک در رشته‌های عرفانی و محافل مختلف، شعر حافظ مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد. وی در پایان سخنان خود افزود: سال‌های اخیر در انجمن مولاناپژوهی برنامه‌ای در روزهای شنبه تهیه کرد که در آن اشعار حافظ را با شرح سودی قرائت می شود.

پروفسور عدنان قره اسماعیل آغلو استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه قریق قلعه-ترکیه، دومین سخنران این نشست بود که سخنان خود را با موضوع جایگاه حافظ شیرازی در فرهنگ و ادب آسیای صغیر ارائه داد. وی در مقدمه‌ی سخنان خود گفت: خواجه حافظ، لسان‌الغیب شیرازی در میان شاعران کلاسیک ترک از جایگاه مهمی برخوردار است. از لحاظ تاریخ ادبیات، دو منطقۀ مشترک برای ایرانیان و ترکان وجود داشت: 1- در خراسان بزرگ 2- در ماوراءالنهر. شاعران این منطقه به زبان‌های مختلفی از جمله فارسی، عربی و ترکی شعر می‌سرودند و کتاب می‌نوشتند و چون همه به دین اسلام روی آورده بودند و دین مشترک داشتند، افکار و مضامین مشترک میان آن‌ها بروز پیدا می‌کرد. از همین‌رو بسیار دیده شده که مضامین رایج در این دو منطقه تا سرزمین آسیای صغیر می‌رسید و مقبول مردم این خطه بود و چنین مشترکاتی در میان این دو ملت قدمت بسیار دارد. اما می‌توان گفت آن‌چه که اشتراک بین ای دو ملت را آغاز کرده، بحث “بزم الست” بوده که در میان آثار ادبیات ترک‌زبان آسیای صغیر تأثیر بسیاری داشته است.

به‌گفته‌ی استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه قریق قلعه-ترکیه، مردم آسیای صغیر، به‌خصوص طلاب، دانش‌آموزان، علما و دانشمندان با حافظ آشنا بودند و در دروسشان کتاب گلستان و حافظ بوده و نیز در میان مجالس عرفانی، پس از مثنوی معنوی، دیوان حافظ قرائت می‌شده است. این سه کتاب امروزه نیز هم‌چنان در میان ترک‌زبانان و مردم آسیای صغیر رواج دارد و به نوعی اساس فکری مردم این سرزمین شده و از اهمیت به‌خصوصی برخوردار است. این علاقه تا جایی است که بسیاری از شاعران ترک‌زبان هم‌عصر حافظ اشعار وی را حفظ  و یا به زبان ترکی ترجمه می‌کردند. به‌نوعی اشعار حافظ برایشان یک الگوی مهمی بود.

دکتر قره اسماعیل آغلو در ادامه‌ی سخنان خود افزود: در آسیای صغیر شاعر بزرگی که وی را به عنوان مؤسس شعر ترکی می‌نامد وجود دارد به نام “شیخی” که به گونه‌ای از هم‌عصران حافظ بوده و دیوان حافظ را در اختیار داشته است. مردم آسیای صغیر القاب متفاوتی را برای این شاعر بیان می‌کنند، از جمله: خسرو شعرا، پیش‌ترین شعرای روم و شیخ الشعرا که ابیات و اشعار بسیاری از این شاعر با غزل‌‌های حافظ نزدیکی دارد. به‌طور مثال ابیاتی مانند: جز آستان توام در جهان پناهی نیست، مژده ای دل که مسیحا نفسی می‌آید، غلام نرگس جماش آن سهی سروم و… را با همین مضمون در دیوان این شاعر می‌توان جست. می‌توان گفت این دو شاعر عضو یک فرهنگ، دین و حس معنوی مشترک بوده‌اند که از بزم الست ذوق خاصی را به این عالم فانی آورده‌اند.

او گفت: به دلیل استفاده‌ی زیاد از دیوان حافظ در مدارس و طلاب و… عده‌ای از بزرگان به این فکر افتادند تا شرحی از دیوان حافظ به زبان ترکی فراهم آورند. شرح نخستین از مصلح الدین مصطفی سروری عالم عثمانی (متوفی 969)، شرح دوم از مولانا شمعی (متوفی 1011)، شرح سودی (متوفی1009) و شرح محمد وهبی(متوفی 1244) که دو شرح آخر بسیار مورد توجه و اقبال قرار گرفته است. شعرای ترک زبان بسیاری از اشعار حافظ الگوبرداری کرده و هم به زبان فارسی و هم ترکی اشعاری را سروده‌اند، ازجمله “فضولی بغدادی” که در ایران نیز شهرتی دارد وی دیوانش را نظیر حافظ با یک بیت عربی آغاز کرده است. “شاهدی” شاعر قرن دهم هجری که وی 472غزل دارد و به نظیره‌گویی حافظ پرداخته است و سعی داشته که در وزن، قافیه و مضمون با حافظ برابر باشد یا شاعر دیگر به نام “لامعی” (متوفی 938)که آثار مولانا جامی را به ترکی ترجمه کرده، مسمط مخمس دارد که در آن سه مصرع از شاعر و دو مصرع از حافظ آورده است.”امین حلمی” (متوفی 1301) شاعر دیگری‌ست که مسمطی با اشعار حافظ سروده است و از شاعران قرن اخیر نیز “یحی کمال” (متوفی 1958م) بسیار از اشعار حافظ بهره‌مند بوده است.

سخنران آخر نشست‌های علمی بیست‌وچهارمین یادروز حافظ، دکتر روشنک اکرمی، دانش‌آموخته‌ی دانشگاه تگزاس بود. او که عنوان سخنرانی خود را حضور حافظ در دفتر‌های شعر رالف والدو امرسون معرفی کرد، با این مقدمه سخن خود را آغازید که شاید بعد از علاقه‌ی گوته به حافظ، علاقه‌ی امرسون به او از شناخته‌شده‌ترین روابط فراملیتی باشد.  وی افزود آنچه شایسته‌ی توجه است، دفاتر شعر اوست که از سال ۱۸۲۷ به اشعار خود امرسون اختصاص یافته و از سال ۱۸۴۶ بستری برای ترجمه‌‌هایش از اشعار حافظ شده‌ است. بررسی این دفاتر نشان می‌دهد که امرسون بیش از ۱۳۰ غزل از حافظ ترجمه کرده است.

دکتر اکرمی اظهار داشت که از نظر او توجه‌ صرف به نسخه‌های پایانی ترجمه‌های امرسون از حافظ به معنی نادیده گرفتن حضور حافظ در دفاتر شعری‌ست که به اشعار خود امرسون تعلق دارند؛ چراکه بسیاری از خطوطی که امرسون از حافظ ترجمه می‌کند در نسخه‌های پایانی حذف گردیده یا کوتاه و نام‌گزاری شده‌اند. نکته‌ی دیگر آنکه در بیشتر موارد جایگیری این ترجمه‌ها در بین اشعاری که به خود امرسون تعلق دارند به نوعی روابط معنا‌داری ایجاد کرده که می‌تواند موضوع بسیار جذابی برای تحقیقات باشد؛ بدین ترتیب که این دفاتر هم به ما این فرصت را می‌دهند تا تصمیم‌های او را به عنوان یک شاعرـمترجم بررسی کنیم که به قصد گرفتن الهام به ترجمه ی اشعار حافظ روی‌آورده است، و هم اینکه حرکت ذهنی امرسون را دنبال کنیم که چطور از یک مفهوم به مفهوم دیگر انتقال می‌یافته یا اینکه چطور اندیشه‌اش با اندیشه‌ی حافظ تلفیق پیدا می‌کرده است.

او در ادامه گفت: بررسی‌های یادشده از راه خوانش‌های تکوینی یا ژنتیکی میسر می‌شود. درحقیقت خوانش‌های تکوینی بیشتر از اثر پایانی به پروسه‌ی تولید توجه می‌کنند؛ یعنی تصمیم‌های مترجم از نسخه‌ی اولیه تا پایانی دنبال می‌شود و مورد تحقیق قرار می‌گیرد. در خوانش تکوینی یکی از ترجمه‌های امرسون از حافظ درمی‌یابیم که این ترجمه نقش‌های متفاوتی برای وی داشته است؛ از سویی امرسون آن غزل را با درنظر گرفتن حوادث سیاسی و اجتماعی خاص آن زمان انتخاب می‌کند و به شیوه‌های مختلف منتشر می‌کند و از سوی دیگر از طریق پیش‌نویس ترجمه‌ها متوجه می‌شویم آن غزل در معنای مبدأ خود هم بر وی تأثیرگذار بوده است.

در ادامه دکتر اکرمی به غزلی با مطلع: تا راهرو نباشی کی راه‌بر شوی/ ای بی‌خبر بکوش که صاحب نظر شوی اشاره کرد و گفت: امرسون این غزل را به طور کامل ترجمه کرده بوده و در دفاتر شعرش وجود دارد، اما در میان ترجمه‌های نهایی ارائه نشده است. با این حال باید آگاه بود که نبودن این ترجمه در آثار نهایی انکار‌کننده‌ی تأثیرش بر امرسون نیست؛ بلکه می‌توان رد پای آن را در مقاله‌ای به نام «پرستش» که همان زمان‌ها نوشته بوده است مشاهده کرد. او سخنان خود را با ذکر این نکته به پایان برد که از راه مطالعه‌ی تکوینی دفاتر امرسون درمی‌یابیم حافظ برای وی کیمیاگری‌ست که هرچیزی را به زیبایی بیان می‌کند و حضور حافظ در دفاتر امرسون محدود به اشعار و اندیشه‌ی او نیست، بلکه تصویرگر مفاهیم و ارزش‌هایی‌ست که ورای زمان و مکان و ملیت در هم‌نشینی این دو شاعر جان می‌گیرند.