فهرست نشستهای علمی یادروز حافظ
به نام خدا
نشستهای علمی بیستوچهارمین یادروز حافظ در تاریخ ۲۰ تا ۲۳ مهرماه ساعت ۱۹ برگزار خواهد شد.
علاقهمندان میتوانند از طریق لینکهای زیر در برنامهها شرکت کنند:
ابر دراک:
http://derak.live/stream/hafezstudies
ادوبیکانکت:
https://vc44.shirazu.ac.ir/hafezstudies/
پیج اینستاگرامی مرکز حافظشناسی:
hafezstudiescenter@
برنامهی نشستها
نشست اول: یکشنبه ۲۰ مهر
۱. استاد بهاءالدین خرمشاهی (حافظپژوه و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی)
بعضی از مهمترین مرجعهای حافظپژوهی
۲.دکتر میرجلالالدین کزازی (استاد بازنشستهی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی)
دوگانهگرایی ایرانی در سرودههای حافظ
۳.دکتر محمود فتوحی رودمعجنی (استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد)
حافظ در چهارسوی نظریهی ادبی
نشست دوم: دوشنبه ۲۱مهر
۱.دکتر غلامرضا کافی (استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز)
بهرهی عاشوراییان از شعر حافظ
۲.دکتر سودابه نوذری (عضو هیأتعلمی سازمان اسناد و کتابخانهی ملی ایران)
رویکردی انتقادی به پایاننامهها و رسالههای دکتری با محوریت حافظ
۳.دکتر محسن معینی (عضو هیأتعلمی بنیاد دایرهالمعارف اسلامی)
نقد و بررسی رویکردها به شخصیت و شعر حافظ در سدهی اخیر.
نشست سوم: سهشنبه ۲۲ مهر
۱. دکتر مریم حسینی (استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه الزهرا)
گریز از هژمونی از سنایی تا حافظ
۲.دکتر عبدالمحمود رضوانی (استاد ترجمه و مدیر مؤسسهی ترجمان علوم)
ترجمهی آثار بزرگانی چون حافظ و دشواریهای آن
۳. دکتر مو هونگ یان، استاد دانشگاه مطالعات خارجی پکن
حافظشناسی در چین
نشست چهارم: چهارشنبه ۲۳ مهر
۱.پروفسور حجابی قرلانغیچ (مترجم دیوان حافظ و استاد زبان و ادبیات فارسی و معاون دانشگاه آنکارا)
بررسی حافظشناسی در دورهی جمهوری ترکیه
۲. پروفسور عدنان قره اسماعیل اغلو (استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه قریققلعه- ترکیه)
جایگاه حافظ شیرازی در فرهنگ و ادب آسیای صغیر
۳.دکتر روشنک اکرمی (دانشآموختهی زبان و ادبیات انگلیسی، دانشگاه تگزاس)
حضور حافظ در دفترهای شعر امرسون
تحلیل خویشاوندی حافظ با موسیقی
سیصدوبیستونهمین نشست حافظانهی مرکز حافظشناسی و کرسی پژوهشی حافظ، با عنوان «تحلیل خویشاوندی حافظ با موسیقی»، روز دوشنبه ٢٥آذرماه ۱۳۹۸، در مجموعهی غزل تالار حافظ برگزار شد.
در این مراسم که با همکاری ادارهی کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس و مرکز پژوهشهای زبان و ادب فارسی دانشگاه شیراز و حضور جمعی از دانشگاهیان و اهالی فرهنگ و ادب کشور برگزار گردید، دکتر مسیح افقه، استاد دانشگاه آزاد اسلامی شیراز، از ظرفیت موسیقایی شعر حافظ برای ساختن تصنیف سخن گفت و از رهگذر این مطلب، یکی از دلیلهای جاودانگی شعر حافظ را کاوید.
ایشان به رویکرد بسیاری از حافظپژوهان نسبت به گرایش حافظ به موسیقی اشاره کرد و گفت: بسیاری از مطالعات گذشته در زمینهی ارتباط حافظ با موسیقی، براساس بررسی اوزان عروضی، شناسایی تناوب هجاها و استفاده از واژگانی است که احتمالا در میان نوارندگان و یا موسیقیدانان همعصر حافظ مرسوم بوده است.
دکتر افقه تصریح کرد: نمیتوان بهطور قطع و بهیقین اظهار کرد که جاگذاری واژگان مرتبط با موسیقی در شعر حافظ، بنیان فنی از دیدگاه موسیقایی دارد؛ چراکه امروز، مختصات موسیقی عصر او، از نظر دیدگاه فنی، بهطور کامل مشخص نیست.
وی افزود: برای توصیف علمی یک موسیقی، مؤلفههای متعددی را باید تعریف کرد. اما دلایل کافی برای اثبات وجود موسیقی آوازی (مانند آنچه در ردیف دستگاهی کنونی ایران وجود دارد) در دست نیست. در حقیقت نمیتوان استیلای موسیقی آوازی را، همانند آنچه امروز استفاده میشود، قطعی دانست.
مدرس دانشگاه آزاد اسلامی شیراز گفت: شاید دیدگاه کنسونانس واژگانی، بتواند تا حد شایان توجهی، معرف ذوق موسیقایی حافظ باشد؛ چراکه بررسی این مؤلفه، مستقیما به شناسایی فونتیک (آواشناسی) واژگان بهکار رفته در شعر حافظ و در ادامه به بررسی استفاده از واژههای یکسیلابی و دوسیلابی میپردازد. واژههایی که انطباق قابل توجهی در تلفیق با موسیقی دارند.
ایشان ادامه داد: از آنجایی که در نظام موسیقی کنونی ایران، آواز ایرانی، بهعنوان یکی از شاخصترین بخشهای موسیقی کلاسیک کشور ماست، بررسی تطبیقی ابیات مختلف غزلیات حافظ و موسیقی امروز ایران، بیانگر ظرفیت شایان توجه واژههای شعر حافظ، از نظر بافت فونتیکی بهکارگرفته شده با موسیقی است.
دکتر افقه تشریح کرد: استفاده از واژههایی مانند “می”، “یار”، “که” بهعنوان مثالهایی از واژگان یکسیلابی و واژههایی مانند “جهان”، “نسیم”، “بیا” که واژگان دوسیلابی هستند، در غزلیات حافظ زیاد شنیده میشود. این مثالها نشاندهندهی آن است که واژههای اشاره شده و مانند آن (که در دیوان حافظ بسیار به چشم میخورد) با هرنوع از عناصر زمانی موسیقایی، قابلیت تلفیق دارند.
وی افزود: باتوجه به اینکه موسیقی ایران از زمان حافظ (قرن هشتم) تا کنون در حال تغییرات و دگردیسیهای بسیاری بوده است، بیان این فرض که در طی این زمان، شعر حافظ، در موسیقی دورههای مختلف تاریخی ایران استفاده میشده است، چندان دور از ذهن نیست.
ایشان ادامه داد: در حقیقت، موسیقی ایران، همانند یک مقوله با خصلت کاملا سیالگونه رفتار کرده است.
مدرس دانشگاه آزاد اسلامی گفت: استفادهی حافظ، از واژههای یکسیلابی و دوسیلابی، امکان تلفیق شعر و موسیقی را بهمیزان چشمگیری افزایش داده است که با هرگونه تغییر ساختاری در موسیقی کلاسیک ایران، قابلیت تلفیق دارد.
دکتر افقه تصریح کرد: باید بر این نکته تأکید داشت که این بهکارگیری واژههای یادشده و مانند آن، مطلقا به ذوق موسیقایی سراینده بازگشت میکند؛ تاحدیکه این تفکر به ذهن راه مییابد که احتمالا حافظ خود غزلیات خود را میخوانده و یا به خوانندگان زمان خود میسپرده و پس از تلفیق، احتمالا تصحیح نیز انجام میداده است و این رویکرد برخی از موسیقیدانان ایران است.
استاد دانشگاه آزاد، در پایان، باری دیگر تأکید کرد: با شناسایی کنسونانس واژگانی شعر حافظ، میتوان ابیات موسیقیپذیر غزلیات حافظ را شناخت و ظرفیت موسیقایی شعر حافظ برای ساختن تصنیف و از رهگذر این مطلب، راز جاودانگی غزلهای حافظ را واکاوی کرد.
امروزه بیش از همیشه به ادبیات و هنر نیازمندیم: دومین سخنرانی مدیر مرکز حافظشناسی در استرالیا برگزار شد
دومین جلسهی سخنرانی دکتر کاووس حسنلی، استاد دانشگاه شیراز و مدیر مرکز حافظشناسی، با عنوان «فرهنگ مدارا در ادبیات فارسی» روز یکشنبه ۴ آگوست ۲۰۱۹ (سیزده مرداد ۱۳۹۸) در شهر آدلاید استرالیا برگزار شد.
در این نشست، دکتر حسنلی جهان امروز را جهانی دیگرگونه خواند که مردم آن، بیش از همیشه به درک متقابل و پذیرش آرای گوناگون نیاز دارند. در گوشه و کنار جهان امروز، کسانی هستند که همچنان با خشکمغزی و کوردلی تنها خود را صاحب
حق گمان میکنند و با خشونت و تعصب و انفجار و انتحار در پی کشتار و نابودی دیگرانند. صاحبان قدرت و سلطه نیز با آتشافروزیهای پیدرپی هر روز بر طبل چنگ میکوبند و گوشهای از جهان را به آشوب میکشند. در این میان، رسانهها نیز، بسیار بیش از آنکه صحنههایی از همدلی و آشتی و مدارا را به نمایش بگذارند، از جنگها و درگیریها و خشونتها گزارش میدهند. امروزه متاسفانه صدای جنگ و دشمنی در جهان بسیار بلندتر از صدای صلح و آشتی به گوش میرسد. از همین روست که جهان امروز بیش از همیشه به پیوند و همدلی فرهنگوران نیاز دارد. پیوند میان اهل هنر و ادب کشورهای گوناگون و مبادلات تجاری گسترده میان بازرگانان و ارتباطات ورزشی میان ورزشکاران راههای مناسبتری برای پیشگیری از جنگ و خشونت است.
وی در ادامه افزود: بسیاری از اختلافهای خانوادگی، قومی، محلی، منطقهای، سیاسی و مانند اینها تنها در اثر سوءتفاهمهایی بیپایه و سطحینگریهایی بیریشه پدید میآیند.
به قول مولانای بزرگ:
چونکه بیرنگی اسیر رنگ شد / موسیی با موسیی در جنگ شد
چون به بیرنگی رسی کان داشتی/ موسی و فرعون دارند آشتی
اگر زمینههای گفتوگو فراهم باشد، اگر درک متقابل پدید بیاید، اگر ظرفیت شنیدن آراء مخالف بالا برود، بسیاری از سوءتفاهمهای خانوادگی و محلی و قومی و سیاسی برطرف میشود. اگر سیاستمداران شعار آشتی میدهند و بهدنبال منافع شخصی و حزبی و گروهی هستند، اما فرهنگوران، ادیبان و هنرمندان آشتی را برای آشتی و همدلی را برای همدلی میخواهند. بسیاری از سردمدارن و سیاستمداران جهان ممکن است بر سر زبانشان آشتی و همدلی باشد، اما در میان جانشان اغلب جنگ و دشمنیست.
یادمان باشد هنر (موسیقی، نقاشی، سینما و ادبیات)، زبانی بینالمللی دارد. همچنان که ورزش (و تجلی آن در مسابقات گوناگون)، میتواند از ابزارهای کارآمد گفتوگو و مفاهمه باشد. امروزه بیش از همیشه به ادبیات و هنر نیازمندیم. هنر و ادبیات چشم ما را به جهانی دیگر باز میکنند. میتوانند ما را از جهان موجود بیرون ببرند و در جهانی که برساختهی هنرمند است، غرق کنند. ما تا زمانی که در آن جهان برساخته زندگی میکنیم، از گرفتاریهای فراگیر این جهان آزادیم. حتی اگر نخواهیم همواره در آن جهان هنری بمانیم و خود را ملزم به درک جهان موجود میدانیم، دستکم برای رها شدن از اینهمه تکرار مکررات، نیاز به اندکی تنوع، اندکی استراحت و اندکی تفریح داریم که با جابهجا شدن و رفتن بدان جهان میتوانیم به آن دسترسی پیدا کنیم. حال این هنر و این ادبیات هرچه متعالیتر باشد، ما را متعالیتر میکند. اگر علم و تکنولوژی و فناوری ما را به پیش میبرند، هنر و ادبیات میتوانند ما را بالا ببرند. اگر تکنولوژی سرعت میدهد، هنر و ادبیات جهت میبخشند. انسانی که با هنر و ادبیات بیارتباط است، به همان اندازه از ملاطفت، ملایمت، مدارا و سازگاری بیبهره میماند.
استاد دانشگاه شیراز همچنین تأکید کرد: متون ارزشمند ادبی ما، پر از پیامهای همدلانه و مفاهیم انساندوستانه است. یکی از راههای تقویت همدلی و تمرین مدارا، درنگ شایسته در مفاهیم آشتیجویانهی همین متون ارزشمند است. از سوی دیگر بازگشت به جهان گذشتگان هرگز شایستهی مردمان روشناندیش نیست. بهویژه آنکه در بهرهگیری از متون گذشته همواره باید به یاد داشته باشیم که در این متون آموزههایی هم هست که شایستهی انسان امروز نیست. نمیتوان همهی پسندها و خواستهای جهان امروز را از ادبیات گذشته انتظار داشت. برای نمونه: حقوق اجتماعی زنان، مفهوم دمکراسی، حق انتخابات آزاد و حقوق شهروندی و مانند اینها در متون گذشته غایبند. اما امروز ما بدون آنکه گذشتهگرایی کنیم و مانند واپسماندگان به جهان گذشته بازگردیم و جهان امروز را درنیابیم، میتوانیم از آن سرمایههای ارزشمند متناسب با موقعیت انسان معاصر بهرهمند باشیم.
مردم ایران سخنسرایان نامی بسیاری دارند که همواره در هویتبخشی و سربلندی آنان نقش داشتهاند. فردوسی، خیام، عطار، نظامی، مولوی، سعدی، حافظ و دیگران هر کدام بخشی از نیازهای فرهنگی ما را تامین میکنند. اگر تصور کنیم جامعه هم مانند یک بدن و یک جسم است، این بدن اجتماعی هم مانند بدن طبیعی ما نیاز به عناصر گوناگون دارد. بدن ما نیاز به انرژی، کلسیم، ویتامین و… دارد که هر کدام از طریقی تأمین میشود. بدن اجتماعی و اندام فرهنگی ما هم به همهی اینها نیاز دارد.
فردوسی بزرگترین سخنسرای حماسی ایران است. شیوهی حماسه سرایی شیوهی بیان مبارزه و جنگ و دلاوری و پایداریست؛ اما ما از سراسر شاهنامه صدای نیکاندیشی، بخشش و دادورزی میشنویم. فردوسی آسایش همگان را در دوستی، مهرورزی و یگانگی میداند.
در شاهنامه همواره نبرد میان تاریکی و
روشنیست. نبرد میان ستم و داد. پهلوانان شاهنامه معمولا در جنگ پیشقدم
نیستند. در برابر تجاوز و بیعدالتی میایستند و نبرد میکنند. مدارا با
ستمکار و تجاوزگر!
پهلوان در فرهنگ ایرانی پیش از
آنکه زورمند و جنگجو و ستیزهگر باشد، جوانمرد است. پهلوان باید به کمال
برسد تا پهلوان شمرده شود. و کمال در رفتارهای انسانی و پرهیز از ظلم و ستم
و آزار دیگران است.
فردوسی خردمندی، روشنایی و دادورزی
را میستاید و همهی اینها مفاهیمی سازگار با خوی و منش انسانیست؛ در
حالی که تجاوز و کشتار، خویی ددمنشانه است.
ادبیات فارسی در مجموع محتوایی انسانمدارانه دارد. در لابهلای متون ادبی پیامهای گوناگون انسانی و آموزههای فراوان معرفتی وجود دارد که میتواند برای بسیاری از مخاطبان امروزی هم راههایی از رهایی را نشان بدهد.
دیوان مولانا دیوان همدلی و الفت است، نه کتاب دشمنی و نفرت. دیوان سعدی دیوان نیکرفتاری و محبت است، نه کتاب جنگ و جنایت… زیرا ادبیات زبان همدلی است.
در آموزههای عرفانی جدا انگاشتن نفوس انسانی، موجب بروز صفت ناپسند خودپرستی میشود. اگر کسی به مقامی از معرفت برسد که همهی اجزا را در یک کل یگانه ببیند، دیگر جایی برای تفرقه و تفاوت باقی نمیماند و صلح و مدارا جایگزین آن میشود.
دکتر حسنلی در ادامه با بررسی نمونههایی از اشعار فردوسی، مولوی، سعدی و حافظ و پیامهای آشتیجویانه و صلحطلبانهی آنها، آشنایی و نزدیکی به این متون را موجب تقویت منش سازگاری و خلق و خوی پیوند و صلح و شادی دانست و تأکید کرد که:
در هیچ جای دیوان حافظ به هیچیک از ادیان و آیینها و پیروانشان هیچ سخن ناروا و ناپسندی گفته نشده است. بلکه بر یگانگی و نبود تفاوت میان آنها پای فشرده شده است.
وی همچنین یادآوری کرد که عدالتخواهی، حقطلبی و حمایت از مظلوم نیز فضیلتی بسیار ارزشمند است. نمیتوان به بهانهی مدارا و آشتی، حقوق ستمدیده را فروگذاشت و به سمت ستمگر غلتید.
پیام استاد خرمشاهی به مناسبت انتخاب دانشنامه ی حافظ و حافظ پژوهی به عنوان کتاب سال حافظ
استاد خرمشاهی در بیست وسومین مراسم یادروز حافظ امکان حضور نیافتند؛ اما فرزندشان آقای عارف خرمشاهی متن پیام ایشان را در آیین گشایش یادروز حافظ در شامگاه ۱۹ مهرماه به شرح زیر ایراد کردند:
با نام خدا کلام خویش آغازم چون ذره به سوی مهر در پروازم
افلاک اگر سیر کنم از آن است همشهری افتخاری شیرازم
تدبیر موافق چو بشد با تقدیر شد دایره المعارفی نو تحریر
نزدیک به سی تن از شما یار شدند شد بی زر و زور کامل و بی تزویر
با سلام به شما و سپاس از شما یاوران و دانشوران شیرازی
شکر، خدا را که در دل برادر دلبند و سرور دانشمند بنده، استاد والامقام دکتر کاووس حسنلی انداخت که خود و نزدیک به سی شخصیت علمی شیراز که اغلبشان حافظ پژوه و ادب شناس بودند به مدت نزدیک به چهار سال با ما یاری کردند تا این طرح به سامان و این شرح به پایان آمد. رواست اگر بروفق آیه ی قرآنی بگویید: هذه بضاعتنا ردّت علینا (اینک این سرمایه ی ما سوی ما بازآمده). به گفته ی حافظ،
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد
آن همه ناز و تنعم که خزان می فرمود عاقبت در قدم باد بهار آخر شد
در شمار ارچه نیاورد کسی حافظ را شکر کآن محنت بی حد و شمار آخر شد
به تعبیر دقیقتر میتوان گفت در حدود یکچهارم این دانشنامهی حافظ و حافظپژوهی را همشهریان حافظ نوشتهاند:
ساقیا لطف نمودی قدحت پر می باد که به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد
گفتنیها را و نیز فهرست نام همقلمان را در آغاز دانشنامه آوردهایم. از همکاران ثابت دانشنامه برای سپاس از یاریها و همکاریهایشان نام میبرم: آقایان دکتر عبدالله جاسبی، دکتر پژمان جعفری، دکتر سیدعلی موسوی گرمارودی، عارف خرمشاهی، رسول عسگری و سیدعباس سیدمحمدی و سرکار خانم فرشته حاتمیان.
از همهی عزیزان نویسندهی مقالات که بدون یاری آنها چنین طرحی به ثمر نمینشست، سپاسگزارم و آرزومندم که با همت شما عزیزان دانشنامهی سعدی که در حدودی نیمی از آن تألیف شده است، به ثمر برسد و انتشار یابد.
در پایان، گفتنی است که شما صاحبنظران و صاحبان تجربه میدانید که اینگونه کارها نیاز به همکاری گروهی دارد و ازسوی دیگر، کار گروهی دشواریهایی دارد که کار فردی ندارد. در حفظ خداوند باشید.
و سپاس در آغاز و انجام، خدا راست.
آخرین دیدگاهها